زیارت قبور از جمله اعمالی است که عالمان شیعه بر مشروعیت آن اتفاق نظر دارند. آنان برای اثبات این مشروعیت، با استناد به آیات 64 سوره نساء، 32 سوره حج و 84 سوره توبه به این نتیجه رسیده اند که زیارت قبر نبی مکرم اسلام(ص)، معصومان(ع) و بزرگان دین و مومنان، مشروع است. در روایات فراوانی از ائمه اطهار(ع) بر زیارت قبور، به ویژه قبور چهارده معصوم(ع) تاکید شده است. عالمان فراوانی به این روایات استناد کرده و در آثاری خاص، با عناوینی همچون «المزار» به این موضوع پرداخته اند. این نوشتار گزارشی از این تلاش است. اندیشمندان شیعی غیر از آیات و روایات، از دلایلی همچون اجماع، سیره، فطرت، عقل، اخلاق، انتفاع بردن، و سهله و سمحه بودن اسلام، در این زمینه استفاده کرده اند.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
امروزه دشمنان اسلام برخی باورها و اعمال نادرست جهال یا معاندان فرق مختلف را حمایت میکنند و به آن دامن میزنند. از آن جمله پررنگنمایی جشن نهم ربیع با عنوان شادی از قتل خلیفه دوم و تحریک احساسات مذهبی دیگر مسلمانان به واسطه برپایی مراسمی مشتمل بر سب و لعن و برخی اعمال سخیف، که در توجیه آن به حدیث رفعالقلم استناد میکنند، در حالی که حدیث مذکور اشکالات سندی و محتوایی فراوانی دارد و نمیتواند محل استناد باشد. از سوی دیگر، قرآن برای جلوگیری از مقابله به مثل و توهین بتپرستان، حتی اجازه اهانت به بت آنان را نمیدهد و این شیوه در سیره اهل بیت (ع) نیز اتخاذ شده است و قطعا عمل نهیشده نمیتواند مصداق تعظیم شعائر باشد. بهعلاوه، اساسا از لحاظ تاریخی مرگ خلیفه دوم در نهم ربیعالاول اتفاق نیفتاده است. ضمن اینکه با عنایت به وضعیت کنونی جهان اسلام و تشخیص ولی امر مسلمین و بنا بر حکم ثانویه، بسیاری از علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را موجب وهن مذهب شیعه و مخل وحدت و فاقد هر گونه مجوزی میدانند. بنابراین، اهمیت روز نهم ربیعالاول نزد شیعیان به جهت سالروز آغاز امامت حضرت حجت (عج) است که یکی از اعیاد مهم محسوب میشود.