در سال 61ق، پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، جامعه اسلامی شاهد سانحهای بسیار اسفبار بود؛ نوه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به طرز فجیعی به همراه یاران اندک خود به شهادت رسید و اهل بیت او به اسارت رفتند. چرا عاشورا اتفاق افتاد؟ این پرسشی است که نوشته حاضر به منظور یافتن پاسخی قانعکننده به آن، بر آمده است. بر همین اساس مباحث ذیل را در این مقاله مورد توجه و مداقّه قرار دادهایم: بافت اجتماعی جزیرةالعرب قبل از بعثت به عنوان مرده ریگ جاهلیت، رخداد سقیفه به عنوان اولین انحراف بنیادین در حرکت اسلامی که در آن عقیده، فدای قبیله شد و نتایجی که از این اجتماع شتابآلود برآمد، سیاست مالی خلفای نخستین؛ به ویژه دوره عمر و عثمان و بدعتها و انحرافاتی که در این زمینه به وقوع پیوست، انحرافات فکری که معاویه و جانشین او یزید ابداع کردند (همانند: جعل حدیث، تبدیل خلافت به سلطنت، احیای عروبت و فروداشت موالی) و بالأخره تقویت جریانهای فکری انحرافی همانند مرجئه که مشروعیت بخش رفتار غیر دینی امویان بودند.
ویلفرد مادلونگ یکی از برجستهترین خاورشناسان شیعهپژوه معاصر است که آثارش در همسنجی با سایر شیعهپژوهان غربی از امتیازهای علمی و روشی بسیاری برخوردار است. اولین مقالۀ مدخل «حسینبن علی علیه السلام» در دایرةالمعارف ایرانیکا در مورد حیات و اهمیت امام حسین علیه السلام در شیعه، توسط وی نگاشته شده است. در این پژوهه با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و نقد مقالۀ مادلونگ پرداخته شده است. برایند بررسی و نقد گزارش وی، خصوصا در مورد شیوۀ استفاده از منابع در روایت رخدادهای پیرامون صلح و تدفین امام مجتبی علیه السلام و برخی از مواضع حضرت اباعبدالله علیه السلام است. مادلونگ در مقالۀ خود، صرفا به نقل مبتنی بر منابع بسنده نکرده و در بسیاری از موارد، برداشتها و تحلیلهای شخصی خود را نیز ارائه کرده است.
در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانی برای تمام زمامداران یا خلافت نبوی در زعامت سیاسی مسلمانان و جانشینی خلیفه رسول الله، یا منصبی شرعی و نه عرفی به تمام خلفای راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفای راشدین با خلفای اموی و عباسی تفاوتی ماهوی می یافتند، به دلیل تداعی فساد خلفای وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفای زمانه آنان نیز اطلاق می شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش برای آسمانی کردن سلطنت اسلامی و کوشش برای استحاله امامت و خلافت نبوی از سوی عوامل اموی و راویان آن دوره، در ادوار بعدی نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهی در روی زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوی و سیاست خلفای اولیه با نظام استیلایی و فرمانروایی سلطنتی، سنتهای نبوی و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافی برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفای اولیه محدود شد.
پس از هجوم مغول به ایران و در فاصله قرن های هفتم تا دهم هجری قمری، قیام هایی به وقوع پیوست که به عنوان عکس العمل سیاسی - مذهبی در برابر شرایط پیش آمده، نه با اعتقادات شیعی صرف و نه با عقاید سنی، بلکه با رویکردی شیعی-صوفی وارد منازعات سیاسی شد. مقاله حاضر متکی بر نظریه گفتمان لاکلا و موفه و با تحلیل محتوای جامع الاسرار و منبع الانوار سید حیدر آملی، در صدد فهم چیستی مبانی نظری نهضت های یادشده برآمده است. از ان جا که بررسی تمامی نهضت های مورد نظر ممکن نبوده است، محققان با بررسی سه جنبش سربداران، مرعشیان و مشعشعیان، به عنوان نمونه های پژوهش، تلاش کرده اند نشان دهند شکل گیری گفتمان شیعی-صوفی در قرن های هفتم تا دهم هجری قمری، و تجلی فرایند حاشیه رانی رقیب توسط گفتمان، بروز نهضت های مورد نظر را موجب گردیده است.
موضوع پايان تاريخ كه از آموزههاي اديان و م ذاهب مختلف آن از جمله تشيع اثني عشري است، در دوران معاصر نيز مورد توجه ويژه انديشمندان مغرب زمين قرار گرفته است. فوكوياما از نظريهپردازاني است كه انديشههاي او در اين زمينه آوازه يافته است. در اين مقاله پايههاي نظري مهدويت در سپهر انديشهاي تشيع اثني عشري با نظرية پايان تاريخ فوكوياما در محورهاي زير مقايسه شده است: قانونمندي تاريخ، تكامل تاريخ، كرامت انسان و سرانجام چيستي و ويژگيهاي غايت تاريخ، اين مقاله به اين نتيجه دست يافته است كه مهمترين تفاوت مبنايي اين دو نظريه، در نگاه به انسان و ابعاد وجودي اوست.