سرداب سامرا، بخشی از خانهی مسکونی امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام است که زادگاه امام مهدی علیهالسلام نیز بوده و حضرتش سنین کودکی را در آن گذراندهاند و سه امام معصوم در این محل نماز گزاردهاند. این مکان نورانی در نظر شیعه، ارج و احترام خاصی داشته و دارد. برخی از دانشمندان اهل تسننـ در قرن هفتم هجری و پس از آن ـ به شیعه نسبت دادند که به عقیدهی آنان، امام مهدی علیهالسلام در سرداب پنهان شده و شیعیان، هر روز اسبهای خود را بر در سرداب میبرند و حضرتش را به خروج از آن فرا میخوانند. نویسندهی مقالهـ که از دانشمندان معاصر نجف استـ ضمن ریشهیابی این نسبت، به سخنان مورخان مشهور اهل تسنن اشاره میکند، مانند: یاقوت حموی، ابناثیر، ابنخلکان، قزوینی، ابنتیمیه، ابنقیم جوزیه، صفیالدین حنبلی، ابنبطوطه، قرمانی دمشقی. اینان، در قرن هفتم و پس از آن بودهاند، اما در کلام مورخان و جغرافیدانان دیگر اهل تسنن که قبل از قرن هفتم زیستهاند ـ مانند: ابنحوقل، بشاری مقدسی، ابنجبیرـ چنین کلامی نمیبینیم. نخستین پاسخ به این نسبت در میان عالمان شیعه را نیز در کلام اربلی در قرن هفتم میبینیم. محدث نوری نیز در قرن 14، مفصلا به این نسبت پاسخ داده است. نویسنده در ضمن گفتار خود، به تاریخ بازسازی سرداب سامرا به دست خلیفهی عباسی الناصر لدین الله، در سال 606 هجری قمری نیز اشاره میکند.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
مباحث مربوط به مهدی موعود( همواره مورد توجه اندیشمندان بوده و از جهات گوناگون بررسی شده است. به موازات تلاش ارزشمند دانشمندان مسلمان در تبیین صحیح آموزههای مهدوی، اسلامشناسان غربی نیز از این موضوع غافل نمانده و دربارۀ این باور اصیل اسلامی به اظهار نظر پرداختهاند. بیشتر دیدگاههای مستشرقان و مهدیپژوهان غربی، خواسته یا ناخواسته، از حقیقت مهدویت فاصله گرفته است که این امر، همت دوچندان مدافعان حریم امامت و مهدویت را در پاسخگویی به شبهات مطرح شده طلب میکند. اما با وجود تلاشهای انجام شده، روند نقد و بررسی مقالات و نوشتههای اندیشمندان غربی، بهویژه آنچه در دایرةالمعارفهای معتبر آمده، به کندی صورتپذیرفته است. نوشتار پیش رو، گام کوچکی در مسیر آشنایی با کلیاتی در اینباره است.