اعتقاد به ظهور منجی عقیده ای است که کم و بیش در همه ادیان الهی ریشه دارد. در مذهب شیعه، مهدویت ؛ یعنی، اعتقاد به ظهور مهدی(عج) از اساسی ترین اصولی است که بر روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) متکی است. در میان جوامع روایی، کافی از مهمترین آثاری است که بسیاری از روایات مهدویت را در خود گردآورده است. درعین حال. برخی خواسته اند با تضعیف این روایات، مهدویت را محصول فشار بر شیعیان یا اختلاط آنها با فارسیان یا اسطورهپردازی آنان جلوه دهند و در این نوشتار که خلاصه ترجمه کتاب دفاع عن الکافی ج 1 تا صفحه 612، تالیف: ثامر هاشم حبیب العمیدی است، سعی شده است پاره ای از شبهات مطرح در زمینه مهدویت و مباحث مربوط، آنچنان که در کتاب کافی گردآمده است، بررسی و به آنها پاسخ داده شود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
در عصر صادقین علیهماالسلام دست کم پنج شاخه فکری در میان شیعیان وجود داشت: 1. شیعه سیاسی و مردمی: تبری از خلفای پیش از امام علی علیهالسلام و طبعا از عثمانیه، و انتظار بازگشت و تغییر اوضاع به نفع خاندان پیامبر که در عقاید رجعت و مهدویت ظهور میکرد، از معتقدات این شاخه از تشیع بود. 2. فقیهان معتدل: گروهی از برجستهترین دانشمندان فقیه، همچون ابان بن تغلب، زراره و ابوبصیر که دیدگاهی معتدل و محتاط با قضایا داشتند. 3. متکلمان شیعه: افرادی همچون قیس ماصر، هشام بن حکم و مؤمن در این گروه جای میگیرند. 4. غالیان: افرادی نظیر مغیرة بن سعید، بیان بن سمعان، و مهمتر از همه، أبوالخطاب اسدی از جمله غالیان معروف میباشند که در این دوران فعالیت میکردند. 5. مفوضه یا غلات درون گروهی: به باور این افراد، ائمه علیهمالسلام تمام کارهایی را که باید خدا انجام دهد انجام میدهند، با این تفاوت که قدرت خدا اصلی است و قدرت آنها تبعی.
کوفه نخستین شهری است که شیعه و حدیث شیعه در آن پدید آمد، اما آغاز شکل گیری مکتب حدیثی شیعه را نمی توان به تاریخ ورود امیرالمومنین علی (ع) به کوفه بازگرداند. در این دوران، گرچه سخنان پربار امیرالمومنین و موضع گیری های آن حضرت در مسایل مختلف پیش روی کوفیان بود، اما آنان به آن حضرت مانند دیگر صحابه پیامبر می نگریستند و حتی گاه نظریات صحابی مانند ابن مسعود را بر نظر ایشان ترجیح می دانند. در واقع، تشکیل نهاد نظام مند حدیثی و عقیدتی در شیعه سیری تدریجی را طی کرده است؛ حرکتی که از پیش از ورود امیرمومنان علی (ع) به کوفه آغاز شد و در دوران امام باقر (ع) به ثمر نشست. این حرکت هم زمان با دوران حکومت امویان است ـ که از بعد بیرونی دوران تلخ شیعه محسوب می شود ـ با مجبور شدن امام حسن (ع) به صلح با معاویه و با شهادت امام حسین (ع) در سال 61 ق، و با مصیبت ها و رنج هایی که شیعیان در زندان ها و قتلگاه های حاکمان خونریزی همچون ابن زیاد و حجاج متحمل می شدند. اولین گام های تشکیل مکتب حدیثی مستقل در شیعه، به معنای پیروی از نظر و عمل امام، در زمان صادقین (ع) برداشته شد. شاید اولین گزارش مربوط به تشکیل نظامی فقهی و پیروی از دستورات امام در این زمینه، نامه ای است از هشام بن عبدالملک به یوسف بن عمر، والی کوفه، درباره زیدبن علی؛ و نیز سخن هشام درباره علاقه کوفیان به امام باقر (ع) که می گفت: «این مرد پیامبر کوفه است»، در این زمان حداقل پنج شاخه فکری در میان شیعیان وجود داشت: شیعه سیاسی و مردمی، شاخه معتدل فقیهان، شاخه متکلمان شیعه، شاخه غالیان و مفوضه. در این نوشتار ابتدا چگونگی شکل گیری مبانی حدیثی شیعه، و در ادامه شاخه های فکری شکل گرفته در نخستین مکتب حدیثی شیعه به بحث گذارده می شود.