جایگاه برتر علمی امام علی(ع) نه تنها در باور شیعیان، امری مسلم است، بلکه اهل سنت و بسیاری از اندیشمندان غیرمسلمان و مستشرقان نیز به آن اعتراف دارند. اندیشمندان غیر مسلمان و مستشرقان درباره جایگاه علمی امام علی(ع) دو دیدگاه ارائه کرده اند: از یکسو، بسیاری از ایشان با استفاده از منابع معتبر و نگاهی محققانه، دیدگاهی مثبت ارائه کرده و برجستگی های علمی آن بزرگوار را در حوزه تفسیر، فقه، قضا، ادبیات عرب، خطابه و... تشریح نموده و خدمات علمی ایشان را ارزیابی کرده و به تحسین ایشان پرداخته اند. و از سوی دیگر، عده ای اندک از مستشرقان با اهداف مغرضانه و در مواردی با استفاده از منابع نامعتبر، درخصوص جایگاه علمی آن حضرت، در برخی از عرصه ها تشکیک کرده، دلیل عدم موفقیت ایشان را ناشی از برخی ناتوانی ها دانسته اند. این مقاله با رویکرد اسنادی به بررسی حیات علمی حضرت علی (ع)، از منظر مستشرقان و اندیشمندان غیر مسلمان می پردازد. و درصصد نقد دیدگاه دوم است.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
شاید بیشترین نقدها و شبههافکنیهای خاورشناسان درباره امامان شیعه متوجه امام حسن مجتبی(ع) باشد. رویدادهای پر تنش دوران کوتاه خلافت امام(ع) که به صلح با معاویه انجامید و نیز حوادث پس از صلح، زمینهساز بروز پرسشهایی فراوان در بین خاورشناسان شده است. پاسخ خاورشناسان به این پرسشها در دو دسته کلی قابل تقسیمبندی است؛ دستهای زبان به نقد امام(ع) گشودهاند و گروهی نیز با نگاهی واقعگرایانه به ارزیابی شرایط اجتماعی آن روزگار و رفتار سیاسی امام پرداخته و موضع سیاسی ایشان را منطقی دانستهاند. این مقاله پس از گزارش دیدگاه مثبت و منفی خاورشناسان، با استناد به منابع تاریخی و حدیثی، به نقد دیدگاه منفی آنان پرداخته است.