ائمه شیعه (ع) به علت دارا بودن منصب امامت و نیز به سبب خویشاوندی با پیامبر گرامی (ع) همواره جایگاه قابل احترامی نزد شیعه داشته اند. به رغم تصور عمومی که تنها منبع درآمدی ائمه(ع)، وجوهات و بیت المال بوده، ایشان منابع مالی دیگری نیز داشته اند که از جمله این منابع، هدایا بوده است. بسیاری از افراد، هم از سوی جامعه شیعه و هم از ارادتمندان اهل سنت به اهل بیت(ع)، صله هایی برای ائمه(ع) می فرستادند که عموما شامل هدایا، وصیت ها و نذرها می شد. ائمه(ع)عموما این اموال را می پذیرفتند و از آنجا که پذیرفتن آنها از نظر حکومت ها نیز بلا مانع بود، در پذیرش آنها با مشکلی روبه رو نمی شدند. این اموال، به خصوص در دوران امامان پیش از امام جواد(ع) که گرفتن خمس هنوز عمومیت نداشت، از اهمیت فراوانی بهره مند بود. البته حکومت ها نیز گاه علاوه بر مقرری های ائمه(ع) از بیت المال، صله ها و جوایزی نیز به ایشان می دادند و ائمه(ع) نیز این هدایا را پذیرفته و با آنها به مشکلات مالی خود و شیعیان رسیدگی می کردند.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
توجه به منابع تاریخی در مطالعات سیره شناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. منابعی که جایگاه کمتری در حوزه تولید میراث مکتوب میان شیعیان را به خود اختصاص داده است. در مقابل اهل سنت، نسبت به نگارش متون تاریخی توجه جدی تری از خود نشان داده اند. هم از این روست که به نظر میرسید برای فهم و تبیین تاریخ تشیع و اهل بیت توجه به این طیف از منابع سنی امری ضرور است. حال این سوال شایسته پاسخ است که برای فهم تاریخی اهل بیت رجوع به دادهای تاریخی اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ در این نوشتار این فرضیه دنبال میشود که به نظر میرسد منابع تاریخی اهل سنت تاثیر معناداری در مطالعات سیره شناسی ائمه دارد. از همین روی تاریخ و سیره امام سجادع بر اساس کتاب تاریخ مدینه مدینه دمشق ابن عساکر(م.571ق.) با سه منبع امامی، یعنی الارشاد شیخ مفید(م.413ق.)، الخرائج قطب راوندی(م.573ق.) و مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب(م.588ق.) مورد مطالعه قرار گرفته تا این فرضیه مورد راست آزمایی قرار گیرد. از این رو با بررسی مقایسه ای میان مقدار اطلاعات ارائه شده میان این سه منبع امامی و یک منبع سنی درباره امام سجادع، نشان داده شده که اختلاف قابل توجهی میان حجمِ کمی و محتوایی اطلاعات ارائه شده آن ها وجود دارد بگونه ای که عدم توجه به آن ها آشکارا در نتایج پژوهش می تواند اثرگذار باشد.
منصب «بابیّت» برای امامان شیعه: در عصر حضور، از جمله رویدادهایی است که برخی از مؤلفان شیعه از دیرباز باورمندانه به آن نگریستهاند و این باور، همچنان مورد پذیرش گروهی از پژوهشگران شیعی است. سنجش اعتبار این باور بر اساس اطلاعاتِ برگرفته از منابع مختلف و بهرهگیری از روشهای تاریخی، رجالی و حدیثی، موضوع این مقاله است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که نشانی از تأیید چنین منصبی توسط امامان شیعه: و یا بسیاری از مؤلفان شیعه که بحث از «باب»ها میتوانست برای آنها مهم باشد، در دست نیست. افزون بر این، منشأ غیرامامی این باور و چگونگی راهیابی آن به تعدادی از منابع امامیه، در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است.