فاطمیان پس از تسلط بر مصر (358 ق)، با وجود اتخاذ سیاست تسامح مذهبی، درصدد گسترش عقاید اسماعیلی در این سرزمین برآمدند. پژوهش حاضر، بر آن است تا با تبیین سیاست های مذهبی فاطمیان در دورهی اقتدار سیاسی (358- 427 ق)، کوشش های خلفای فاطمی را در جهت ترویج و فراگیر کردن مذهب اسماعیلی در مصر، مورد بررسی تحلیلی قرار دهد. در این دوره، به رغم کوشش هایی که برای فراگیری عقاید اسماعیلی در میان مردم مصر صورت گرفت، سیاست تسامح مذهبی فاطمیان در برابر ادیان و مذاهب دیگر، موجب بی نتیجه ماندن این کوشش ها شد.
هرچند تاریخ حضور تشیع در مصر تقریباً با تاریخ ورود اسلام به این کشور همزمان است اما شیعیان در تاریخ معاصر این کشور همواره با مشکلات متعددی روبهرو بوده و تحت فشار حکومتها قرار داشتهاند. امروزه جریان تشیع در مصر، با دشواریها و موانع متعدد داخلی و خارجی مواجه است، از جمله: شکلگیری اندیشههای افراطی ضدشیعی در مصر، شیعههراسی، قرارگیری در موقعیت فرودستی کمیتی، معضلات امنیتی، فقدان رسمیت مذهبی، نبود مرجعیت دینی و فکری، اتهام ارتباط با ایران و تأمین منافع آن، نبود نهادهای علمیفرهنگی شیعی مانند مسجد، حسینیه، حوزه علمیه، چاپخانه، مؤسسه، حزب سیاسی و ...، هجمههای تبلیغاتی، فشار اقتصادی،تنگناهای قانونی و ... . جریانهای افراطی سلفی و نیز دولتها در شمال آفریقا و مصر معمولاً در تضاد با شیعیاناند و ضمن سلب آزادی بیان آنها، به تبلیغات مستمر، اغراقآمیز و نادرست درباره تشیع مشغولاند. افزون بر آن، نگاه امنیتی حکومت و مراکز امنیتی مصر به شیعیان و فعالیتهای آنان سبب شده است حکومت به بهانههای مختلف از این موضوع بهرهبرداری سیاسی کند و هر از چند گاهی با تشدید فشار بر شیعیان مصر از فشار افکار عمومی بر خود بکاهد. برخی مطبوعات مصر نیز برای تخریب چهره جامعه اسلامی شیعه، حقایق را به گونهای دیگر جلوه میدهند و بعضاً به سخنان شخصیتهای سلفی استناد میکنند، در حالی که این گروه دشمن شیعیاناند و ضمن عرضه اطلاعات نادرست از تشیع، ادبیات موهنی دارند. در این نوشتار میکوشیم بعد از اشارهای مختصر به شیعههراسی در مصر و رابطه آن با انقلاب اسلامی، برخی از دشواریهای فرهنگی شیعیان معاصر مصر را بررسی کنیم.
در بررسی ناکامی فاطمیان در گسترش و تثبیت مذهب اسماعیلی در مغرب، تأثیر و نقش عوامل جغرافیایی، بهرغم اهمیت مورد توجه واقع نمیشود. پژوهش حاضر سعی دارد با عنایت به ارتباط وثیق میان پدیدهها و رویدادهای تاریخی با عوامل جغرافیایی(اعم از طبیعی، انسانی، مذهبی و سیاسی)، نقش و تأثیر این دسته از عوامل را در فراگیر نشدن مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد تبیین قرار دهد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که وسعت سرزمینی، موانع محیطی و جغرافیایی مغرب، همانطورکه مدتها از سیطره مسلمانان در دوره فتوح ممانعت به عمل آورد، تسلط فاطمیان بر شئون آن برای زمینه سازی جهت تثبیت مذهب اسماعیلی را هم ناممکن نمود. این در حالی بود که جغرافیای انسانی، مذهبی و نیز سیاسی مغرب در دوره پیشافاطمی به گونهای تثبیت شده بود که هر کدام از گروههای مذهبی سنی(مالکی و حنفی)، خوارج(صفری و اباضی) و نیز برخی گروههای شبه اسلامی مثل برغواطه قلمرو سرزمینی خاص خود را داشتند.علاوه بر این، فاطمیان با ناتوانی در ایجاد تقسیمات اداریـجغرافیایی مطلوب خود، نتوانستند اداره مناطق مختلف مغرب را تحت کنترل خود درآورند.از این رو، عوامل جغرافیایی نیزمیتوانند از جملۀ موانع اشاعه مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد توجه قرار گیرند.