نویسنده مقاله، بحث خود را در پنج بخش ارائه کرده است. در بخش نخست، مقاله را با بحث درباره سرشت منابع آغاز می کند و سه گروه از منابع امامی را نام می برد: اول نوشته های کلینی، ابن بابویه قمی و شیخ مفید که به یمن آنها حجم عمده روایات سیره ـ مغازی امامی بر جای مانده است; دوم آثار تفسیری به ویژه تفسیر علی بن ابراهیم قمی; سوم آثار مربوط به زندگی دوازده امام نظیر بحارالانوار مجلسی که هفت مجلد آن به سیره پیامبر اختصاص دارد و در مجلدات دیگر نیز می توان مطالبی مربوط به این موضوع را یافت. در بخش دوم، به نقش امام به مثابه منبع نزد امامیان اشاره می کند و حجم عمده روایات شیعی درباره سیره و مغازی را روایاتی می داند که با سلسله سندهایی به امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) می رسد.
قبیله بنیعقیل، در دوران ضعف و انحطاط حمدانیان، موفق گردیدند حکومت خود را با غلبه بر شهرهای موصل و نصیبین و با پرداخت خراج و اظهار تابعیت نسبت به امرای بویهی بنیان گذارند. با توجه به این که حکومت بنیعقیل در منطقهای سوقالجیشی و راهبردی مستقر بود، حکومت آنان برای حکومتهای همجوار اهمیت بسیاری داشت. حکومت بنیعقیل شیعی، از سویی با اعلام استقلال از آلبویه و از سوی دیگر با اظهار تابعیت نسبت به فاطمیان، قدرت خود را تثبیت کردند. پیمانهای سست و نیمبند این حکومت با فاطمیان و سلجوقیان، دوره گذاری در طول حکومت بنیعقیل بود؛ اما با استقرار و تثبیت سلجوقیان در عراق، حکومت بنیعقیل تحت تابعیت سلجوقیان قرار گرفت. با اظهار تابعیت بنیعقیل از سلجوقیان، این حکومت قدرت خود را در شمال شام گسترش داد؛ از این رو، با بسط و نفوذ بنیعقیل در منطقه یادشده به کشمکش با سلاجقه روم و سلاجقه شام منجر گردید که طی این منازعات، قدرت بنیعقیل رو به افول نهاد. گفتنی است، سیاست بنیعقیل در قبال هر کدام از حکومتها، بر اصل حفظ موجودیت سیاسی استوار بوده است.