اعتقاد به مهدي موعود، موعود گرايي و ظهور مصلحي كه در آخرالزمان به ظلم، ستم و فساد خاتمه مي دهد و عدالت و مساوات را برقرار مي كند همواره در اديان و مذاهب مختلف جهان مطرح بوده است. با توجه به كلام صريح قرآن و روايت هاي متواتري كه از پيامبر اسلام(ص) و ساير امامان معصوم: درباره ظهور حضرت مهدي4، آينده سعادت بخش بشر و برقراري عدالت و مساوات بيان شده است افراد مختلفي در گستره تاريخ اسلام در پي بهره برداري از انديشه مهدويت براي مشروعيت بخشيدن به اقدامات خود و جذب هوادار بودهاند. يكي از ادوار تاريخي كه به دليل گسترش ستم و فساد شاهد ظهور مدعيان مهدويت هستيم دوران حمله و حكومت مغول ها در ايران است. مردم ايران در دوره مغول ها براي يك زندگي همراه با عدالت، مساوات و آرامش جذب افرادي شدند كه حركت خود را با ادعاي مهدويت آغاز كرده بودند. موضوع اين مقاله، پرداختن به ظهور مدعيان مهدويت و زمينه هاي قيام هاي آنان در اين عصر است و در آن، قيام هايي مانند قيام محمود تارابي، ابوالكرام داراني، ابوصالح حلي، احمد شامي، موسي كردستاني، و امير تيمور تاش چوپاني بررسي مي شود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
مباحث مربوط به مهدی موعود( همواره مورد توجه اندیشمندان بوده و از جهات گوناگون بررسی شده است. به موازات تلاش ارزشمند دانشمندان مسلمان در تبیین صحیح آموزههای مهدوی، اسلامشناسان غربی نیز از این موضوع غافل نمانده و دربارۀ این باور اصیل اسلامی به اظهار نظر پرداختهاند. بیشتر دیدگاههای مستشرقان و مهدیپژوهان غربی، خواسته یا ناخواسته، از حقیقت مهدویت فاصله گرفته است که این امر، همت دوچندان مدافعان حریم امامت و مهدویت را در پاسخگویی به شبهات مطرح شده طلب میکند. اما با وجود تلاشهای انجام شده، روند نقد و بررسی مقالات و نوشتههای اندیشمندان غربی، بهویژه آنچه در دایرةالمعارفهای معتبر آمده، به کندی صورتپذیرفته است. نوشتار پیش رو، گام کوچکی در مسیر آشنایی با کلیاتی در اینباره است.
در دوره خلافت خلیفه دوم، مسلمانان که هدف فتح ایران را در سر داشتند، به دنبال محلی بودند که علاوه بر نزدیکی به مرز ایران، از نظر آب و هوایی، مطلوب ساکنین جزیرةالعرب باشد؛ از اینرو سعدبنابی وقاص پس از مکاتبه با خلیفه دوم، به سلمان فارسی و حذیفةبن الیمان مأموریت داد تا به دنبال محلی مناسب جهت اسکان خود و گله شترانشان باشند. در پی این مأموریت، منطقهای در ساحل غربی رود فرات و نزدیکی شهر باستانی حیره انتخاب گردید، که بعدها کوفه نامیده شد، و این اولین شهری بود که پس از ظهور اسلام، به وسیله مسلمانان ساخته شد.