تفکیک قوا یکی از دستاوردهای فکری متفکران عهد روشنگری نظیر مونتسکیو بود که در قانون اساسی فرانسه لحاظ شد.با صدور انقلاب فرانسه به دیگر نقاط گیتی، متفکران ایرانی نیز از دستاوردهای فکری فرانسوی ها تاثیر پذیرفتند.یکی از این دستاوردهای فکری که در واکنش به تجمع قدرت در یک نهاد و جلوگیری از استبداد طرح ریزی شده بود،تفکیک قوا بود که با توجه به ساختار قدرت در ایران، مورد توجه ویژه ایرانیان قرار گرفت.تا پیش از انقلاب مشروطه و شروع اصلاحات در ایران، مراجع متعددی برای وضع اجرای قانون وجود داشت و امور قضایی را چند نهاد اجرا می کردند.اما با ورود اندیشه دموکراسی و به تبع آن، تفکیک قوا، متفکران ایران بر نوسازی نهاد سیاسی تأکید کردند و تلاش هایی برای تفکیک قوه های مقننه، مجریه و قضاییه از یکدیگر انجام دادند.یکی از متفکران روحانی عصر مشروطه، ثقه الاسلام تبریزی بود که این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر اسناد و نامه های به دست آمده از او، به بررسی تفکیک قوا در اندیشه های سیاسی این روحانی مشروطه خواه بپردازد.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.
روحانیان شیعه بهطور سنتی، خود را در حد امکان از چالشهای سیاسی دور نگاه میداشتند. این روش تا دوران قاجار ادامه داشت؛ ولی از اواخر دوران ناصری، چرخش بزرگی در روش و منش سیاسی آن بهوجود آمد. در واقع، انقلاب مشروطه، نخستین حادثة تاریخی بود که در آن، روحانیان شیعه یک جریان سیاسی را رهبری میکردند که در پی تغییر ساختار حکومتی برآمده بود. کاوش در این باره، نشان میدهد که عوامل اصلی این چرخش، دو عنصر مهم نوسازی و نوگرایی بودهاند که بهطور عمده از دوران ناصری در ایران اوج گرفتند. فناوریهای جدید ارتباطی به شبکه روحانیت از منظرهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی استحکام بیشتری بخشید و نیز اندیشههای جدید، و بهویژه اندیشههای سیاسی نو، امکان در نظر گرفتن گزینههای جایگزین حکومت استبدادی را فراهم آورد که تا آن زمان به صورت انحصاری در قبضة حاکمان متکی بر قدرت شمشیر بود. سیاست مدرن به قلم، قدرتی بیش از شمشیر میبخشید؛ از این رو، روحانیان که در زمرة اهل قلم بودند، در مقابل پادشاهان که اهل شمشیر بودند، توان بیشتری یافتند. آنان بدینترتیب، قدرتی را بهدست آوردند که پیش از آن فاقد آن بودند و تقاضای اقامة عدل در جامعه به یکی از تقاضاهای محوری آنان تبدیل شد.
آیین تعزیه پس از پشتسر گذاشتن مراحل تاریخی، در دورة صفویه تا حدودی شکل اصلی خود را یافت و در دورة قاجار به اوج تکامل خود رسید. تلاش گستردة پادشاهان قاجار در برگزاری مراسم مذهبی، در رشد و تکامل این آیین مؤثر افتاد به شکلیکه رشد کمی و کیفی تعزیه در این دوره به بالاترین حد خود رسید. توجه ناصرالدین شاه به اجرای این نمایش مذهبی بیش از سایر پادشاهان این سلسله بود. بازتاب برگزاری این آیین مذهبی در سفرنامههای این دوره، موضوع این پژوهش است. تلاش شده است با نگاهی تاریخی به تکامل آیین تعزیه از دورههای قبل تا دورة قاجار، دیدگاه و نگرش خارجیان دربار ناصری به برگزاری این مراسم مذهبی بر اساس آثار به جا مانده از آنها بررسی شود.
اندیشه سیاسی علمای شیعه با قدرت یابی قاجاریه، تحول چشمگیری یافت و بین علمای اصولی شیعه و پادشاهان آغازین قاجار، با هدف جلوگیری از نفود اخباریون، شیخی ها، صوفیان و دفاع از کشور اسلامی در برابر هجوم بیگانه، همکاری و همدلی به وجود آمد. دلبستگی شاه به شعائر مذهبی و نیاز به مشروعیت بخشیدن به حکومت خاندان قاجار در این همگرایی بی تاثیر نبود. میرزای قمی، معروف به محقق قمی و صاحب کتاب القوانین که مورد احترام آقا محمدخان و فتحعلی شاه بود، با ارسال نامه هایی به آنها خواستار اجرای عدالت و احکام الهی شد. او در این نامه ها و در دیگر آثارش، اندیشه سیاسی خود را درباره حکومت اسلامی تبیین نمود. این مقاله ضمن بیان سیر حوادث سیاسی و عملکرد میرزای قمی در برابر آن حوادث، به بررسی اندیشه این عالم فرزانه درباره حکومت اسلامی می پردازد.