استفاده نابجا از آیات قرآنی درباره فضایل ماورایی و خارق العاده امامن (ع)- و در نتیجه شرک انگاری نسبت به آن بزرگواران - یکی از مشکلات اعتقادیست که برخی آن را مبنای نفی بسیاری از فضایل ائمه (ع) قرار داده اند. در این مقاله ابتدا ادعای شناسایی قرآنی - تاریخی عقاید مشرکان صدر اسلام و اعتقاد ایشان به خداوند به عنوان تنها خالق و قدرت مستقل ( به نقل از کتاب مکتب در فرآیند تکامل ) طرح می شود. سپس این ادعا با آیاتی که از آنها شرک ذاتی و ربوی مشرکان ثابت می شود نقد می شود و از طریف حمل به لسان فطرت، تفسیری صحیح درباره آیاتی که از آن ها به نوعی توهم توحید ذاتی و ربوبی مشرکان را در توحید ذاتی یا ربوبی موحد برشمرد و شرک ایشان را در اعتقاد به قدرت های خاص آلهه خود - در عین حفظ نظام طولی - منسوب نمود؛ در ادامه روشن می شود که تعابیر مشرکان در شفاعت و تقرب به خداوند، در تقابل با مفاهیم اسلامی و قرآنی«شفاعت» و «تقرب الی الله» است. به این ترتیب قیاس میان مشرکان و مسلمانان، قیاسی مع الفارق است . هم چنین بیان خواهد شد که چهره ترسیم شده از مشرکان و باورهای ایشان در قرآن، با مفاهیم کلامی شرک و ملاک بودن استقلال در آن، سازگاری کامل دارد.
پیدایی و گسترش تشیع، یکی از مسائل مهم مطالعات شیعی است و برخی پژوهشگران، دیدگاههایی چالشی در این باره دارند. امیرمعزی هم در این زمینه نظریهای ویژه دارد و در آثار خود، با روش پدیدارشناسی، بر این باور است که آموزههای مکتب تشیع از یک سو، از فرهنگ و آموزههای باستانی ایران پیش از اسلام سرچشمه میگیرد و به دلیل فرمانروایی اعراب بر امپراتوری اسلامی و فضای قومیتگرایی پنهان مانده است و از دیگر سوی، تشیع دارای اسرار باطنی زیادی است که امامان به شیعیان رازآشنایشان در قالب یک «سنت عرفانی فراعقلانی» منتقل کردهاند. به باور وی، گرچه این اصحاب خاص در منابع فرقهنگاری به «غالیان» شهرت یافتهاند، در اصل، اینان یاران حقیقی و مؤمنان راستین هستند و به علت آشکارسازی این اسرار باطنی و تعالیم خاص، مورد لعن و طرد امامان قرار گرفتهاند. امیرمعزی مکتب فکری شیعی را بر دو پایه «ایرانگرایی» و «غلوگرایی» استوار میداند. این مقاله، در پی بررسی نظریه وی با رویکرد تاریخی و کلامی است.
ثقة الاسلام کلینی، بیست حدیث را با مضمون وجود دوازده امام پس از پیامبر؟ص؟ در کتاب الکافی نقل کرده است. این اخبار از » بَابُ مَا جَاءَ فِ الِثْ يَ نْ عَشَر وَ النَّصِّ عَلَيِْم « سوی برخی از معاصران مورد اشکال قرار گرفته و با تردید روب هرو شده است. مقالۀ حاضر نخست رابطۀ این باب در الکافی را با روایات مشابه در کتاب الغیبة نعمانی سنجیده و سپس با بررسی راویانی که به علت حضور آ نها، این روایات تضعیف شد هاند، نشان م یدهد که با توجه به قرائنی مانند طبقۀ این راویان بیشتر این روایات پیش از آغاز غیبت ضبط شد هاند؛ از ای نرو حتی در فرض پذیرش این راویان یا تعلق آنان به فرق دیگر مانند واقفیه، نم یتوان محتوای روایات آ نها را باطل دانسته و به جعلی بودن آ نها حکم نمود.
امامت و كمالات و فضایل امامان علیهم السلام از مهمترین مباحث اعتقادی و دارای حساسیتهای فراوانی در طول تاریخ تشیع بوده است. آشنایی با دیدگاههای علما و مُحدّثان متقدم شیعی در تحلیل تاریخی عقاید شیعیان، بسیار حائز اهمیت است. غضائری و پسر او از علمای بزرگ رجالی بوده و با تصنیفات شیعیان عصر خود، آشنا بودهاند. بهاینترتیب دیدگاههای ایشان درباره مقامات امامان علیهم السلام و حدود غلوّ، حائز اهمیت است. اهمیت دیدگاه این دو با توجه به باور برخی از معاصران ما که معتقدند بیشتر قدما _ به ویژه ابن غضائری _ قرائتی غیر الهی از منصب امامت داشتند، دوچندان میگردد. در این مقاله با استفاده از شواهد تاریخی، احادیث روایتشده از سوی غضائری و متن كتاب الضعفاء منسوب به ابن غضائری، نشان داده شده است كه غضائری پدر و پسر از معتقدان به امامت منصوص از ناحیه خداوند بوده و امامان علیهم السلام را واجد كمالاتی چون عصمت، علم وهبی، آگاهی بر مغیبات و تواناییهای خارق عادت میدانستهاند. داوری درباره حدود كمالاتی چون آگاهی بر مغیبات و نظایر آن با توجه به بر جای نماندن آثار مستقل ایشان، بهدقت میسر نیست؛ اما اصل این كمالات مورد تأیید ایشان بوده و آن را غلوّ محسوب نمیكردهاند.