در مقاله پیش رو دلایل نقلی مهم ترین وظایفی که در برابر معصومین علیهم السلام باید رعایت گردد، به شیوه برهانی بررسی می شود. وظایفی مانند: معرفت، اطاعت، تسلیم، شکر، دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان امام، نصرت، احیای امامت اهل بیت علیهم السلام ، دعا و انتظار ظهور. معرفت امام شرط حصول ایمان، اعتقاد و عمل است. و این معرفت را می توان مقدمه ای واجب برای شناخت خداوند و رسول، حکمت خلقت، اساس اسلام و حصول به عبودیت خداوند دانست. اطاعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم همان اطاعت خداست و اطاعت امام به اطاعت خداوند متصل است. ولایت تکوینی و تشریعی امام از مصادیق اطاعت می باشند. ایمان واقعی با تسلیم نسبت به امام تعریف می شود و عدم تسلیم مساوی با شرک است و یکی از آثار تسلیم، بیعت با امام است. نصرت امام در یاری دین خداست که ثمرة آن غلبه ناپذیری شخص یاری کننده است. کسی که امر امامت اهل بیت علیهم السلام را زنده کند و یا زنده نگه دارد، مشمول رحمت بی پایان الهی خواهد شد. دعا برای حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به مقتضای کلام خداوند، موجب استجابت بهتر دعاست. انتظار فرج امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برای مؤمنان با سازندگی و نیل به کمال همراه است؛
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.
پیرامون امامت حضرت علی علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام ، دو دیدگاه وجود دارد: یکی اثبات امامت از طریق بیعت و دیگری اثبات امامت از طریق شورا. در نوشتار حاضر، نویسنده در راستای تبیین نقش شورا در امر امامت، مباحث خود را در سه محور ارائه می کند: 1ـ خدای سبحان و تعیین امام؛ 2ـ بررسی خلافت و امامت ابوبکر و عمر؛ 3 ـ زمان طرح نظریه شورا. نگارنده با تبیین این سه محور، به بیان دلیل و مدرک نظریه شورا در کتاب خدا و سنت و سیره رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می پردازد.
یکی از دلایل متقن و مستند بر امامت و خلافت حضرت امیرالمومنین علیه السلام آیه شریفه مباهله است. در این آیه خدای تعالی به پیامبرش دستور می دهد که مجادله کنندگان با حق را به مباهله فرا خواند تا هردو گروه به همراه فرزندان، زنان و کسانی که به منزله نفس و جان ایشانند در این امر شرکت کنند. خدای تعالی خطاب به رسول خویش می فرماید: ((إن مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکونQ الحق من ربک فلا تکن من الممترینQ فمن حاجه فیه من بعد ما جاءه من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبینQ إن هذا لهو القصص الحق و ما من إله إلا الله وإن الله لهو العزیز الحکیمQ فإن تولوا فإن الله علیم بالمفسدین)).[1] و رسول خدا ص پیرو این دستور الاهی به همراه حسنین علیه السلام به عنوان مصادیق «فرزندانمان»، و صدیقه طاهرهعلیها السلام، به عنوان مصداق «زنانمان»، و حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، به عنوان مصداق «جانمان»، برای مباهله با مسیحیان نجران خارج شدند. اما مسیحیان که از راستی ادعای پیامبر اکرم ص آگاه بودند و با دیدن این صحنه بر یقینشان افزوده شده بود، از ترس هلاک، حاضر به مباهله نشدند