باور به ظهور امام مهدی(ع) هرچند یک اعتقاد اسلامی است،ولی در مذهب تشیع از جایگاه خاصی برخوردار است و میتوا گفت دلیل اصلی آن هم این است که ولادت و حیات آن حضرت را قبول دارند.برخی از نویسندگان اهل سنت،بدون توجه به مبانی و دلایلی که شیعه برای خود دارد،سخت این باور را مورد هجوم قرار دادهاند؛از جمله این افراد/حمد/ابن تیمیه میباشد.وی در کتاب"منهاج السنة النبویة"ایراداتی بر اعتقاد شیعه گرفته است؛از جمله اینکه امام عسکری(ع)هیچ فرزندی نداشته است و دیگر اینکه بر فرض که پسری داشته وی هنگام درگذشت پدر،به سن رشد نرسیده تا بتواند امامت جامعه را بر عهده گیرد و سوم اینکه اگر حتی در آن سن رشد نرسیده تا بتواند امامت جامعه را بر عهده گیرد و سوم ا ینکه اگر حتی در آن سن به امامت هم رسیده باشد،چگونه ممکن است از عمری این اندازه طولانی برخوردار باشد؟این مقاله ضمن طرح دقیق اشکالات این تیمیه در صدد پاسخگویی به این اشکالات برآمده است؛با این توضیح که در این پاسخها،از منابع اهل سنت استفاده شده است.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
درباره استناد کتاب معروف «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» به امام صادق (ع)، بحث هایی بین عالمان و صاحب نظران در گرفته که آیا این کتاب همانند دیگر کتب روایی است که بتوان نقل های آن را به امام (ع) استناد داد یا نه؟ در این نوشته با بررسی های انجام شده ثابت گردیده که این کتاب، هم از نظر سند با اشکالات جدی مواجه است که استناد آن را به امام (ع) مشکل کرده و هم با تحلیل متن آن این نتیجه به دست آمده که هرچند برخی از روایات منقول از ائمه معصومین (ع) در این کتاب آمده، ولی هرگز نمی توان این را کتابی املاء شده و یا نوشته شده توسط امام صادق (ع) دانست، بنابراین اگر شواهد خارج ازاین کتاب وجود نداشته باشد که بدان وسیله حدیث بودن گفته ای از آن را ثابت بکند نمی توان آن سخن را به امام صادق (ع) استناد داد.