در اهمیت مبنای مسؤولیت مدنی مبالغهآمیز نیست اگر بگوییم، مبنای مسؤولیت مدنی، مهمترین مسأله در حقوق خصوصی است. از آغاز پیدایش حقوق مسؤولیت مدنی، حقوقدانان در پی یافتن مبنایی برای توجیه مسؤولیت مدنی بوده و نظریات مختلفی را در این زمینه ارائه کردهاند. در این مقاله، «قابلیتانتساب» بهعنوان یک نظریه جدید در مبنای مسؤولیت مدنی ارائه شده است. براساس این نظریه، مبنای مسؤولیت مدنی، قابلیت انتساب زیان به عامل زیان است. ملاک احراز قابلیت انتساب هم رابطه سببیت عرفی است. این نظریه مبنای فقهی دارد و میتواند تمام قواعد مربوط به ضمان در فقه امامیه را توجیه کند که برخی فقها نیز این موضوع را در آثار خود بیان کردهاند. در حقوق ایران نیز علیرغم تصریح ماده 1 قانون مسؤولیت مدنی به مبنای تقصیر و نظر برخی حقوقدانان، قابلیت انتساب به شکل بهتری میتواند مسؤولیت مدنی را توجیه کند. در نظامهای حقوقی غربی، مثل حقوق فرانسه و نظام حقوقی کامنلا، هرچند اصولاً مسؤولیت بر نظریه تقصیر استوار شده، ولی در مواردی مسؤولیت بدون تقصیر نیز مورد پذیرش قرار گرفته است. دکترینهای حقوقی در این نظامها، در طرح و پذیرش نظریات جدید در مسؤولیت مدنی نوآوریهایی از خود نشان دادهاند، به گونهای که به نظر میرسد این نظریه، در این نظامها نیز مورد استقبال قرار گیرد.
بعد از شهادت امام رضا (ع)، امامت رسماً وارد دورهای پُررنج و پُرفراز و نشیب میشود و دوران امامت امام جواد و امام هادی و امام عسکری (ع) رقم میخورد. در این دوره، دشواریها به اوج خود رسیده است؛ خرده گرفتن بر کمیِ سن آن امام همام و ظهور واقفیه و تشدید خفقان، از مظاهر این دشواریها است. امام جواد (ع)، در عین کمیِ سن، دارای همان ویژگیها و خصوصیاتی بود که سایر ائمه (ع) داشتند؛ لذا مأمون احساس خطر میکرد و از سوی دیگر، متهم بود که امام هشتم (ع) را به شهادت رسانده است، پس باید با امام جواد (ع) بهگونهای رفتار میکرد که هم ایشان را زیر نظر بگیرد و هم خود را از موضع اتهام خارج کند. بنابراین آن امام بزرگوار (ع) را با تعظیم و تکریم به بغداد دعوت کرد. امام (ع) از توطئه مأمون بهخوبی آگاه است، پس نگرانی خود را از این سفر اعلام و سفارشهایی خاص میکند. توطئه مأمون نسبت به ازدواج امام جواد (ع) با دخترش ام الفضل، اوج نیرنگ سیاسی او است؛ زیرا هم از قیامهای علویان جلوگیری و هم تظاهر به دوستی اهلبیت (ع) میکرد و هم امام جواد (ع) را با زندگی درباری مأنوس میکرد. بالاخره، امام جواد (ع) هم در راستای اهداف نیای بزرگوار خویش (ع)، تلاشهای مهمی را در حوزههای معرفتی و سیاسی و اجتماعی صورت داد که برای دستگاه خلافت تحملکردنی نبود؛ بنابراین با استفاده از یک توطئه حسابشده آن بزرگوار را توسط ام الفضل به شهادت رساندند. دهمین امام شیعه، امام هادی (ع)، پس از امام جواد (ع) به منصب امامت رسید. ظهور جنبشهای علویان و اقبال گسترده مردم نشان از محوریت امام (ع) و فضای اجتماعی و سیاسی متمایل به او داشت که متوکل عباسی آن را برنتابید و برای قطع ارتباط آن حضرت (ع) با مردم، بهخصوص یاوران او، امام (ع) را از مدینه به سامرا آورد و در معسکر جای داد و تضییقات سخت و گوناگونی را نسبت به آن بزرگوار (ع) اعمال کرد. امام (ع) هم علیرغم این دشواریها و تنگناها، مسیر نیاکان خود را، حتی در قالب تقیه، تا سر حد شهادت ادامه داد. دوره امامت امام حسن عسکری (ع) هم در تداوم این دوره، بهصورت کاملاً مشابه سپری شد.
در صورتی که خسارتی ناشی از فعل چند نفر باشد، در کیفیت تعیین مسئولیت عاملین خسارت، اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که عاملین متعدد، باید به تساوی خسارت را پرداخت نمایند. برخی دیگر معتقدند باید به میزان تقصیر هریک از عوامل در ایجاد خسارت، توجه کرد و در صورت اختلاف در میزان تقصیر، هریک باید به تناسب میزان تقصیر خسارت بپردازند. مقاله حاضر ضمن بررسی دلایل و مستندات هریک از دو نظر مزبور و نقد و بررسی آنها در نهایت نظر دوم را مورد پذیرش قرار میدهد.