هاینس هالم از جمله مستشرقینی است که در معرفی شیعه و منشأ پیدایش آن، دو نکته از او مغفول مانده است. تمایز مفهومی شیعه و تشیع؛ و تعدد اصطلاح و مصداق شیعه. طبیعتا این تفاوتها منشأهای گوناگونی را به دنبال خواهند داشت. نوشتار پیشرو با تمرکز بر این سوال که بر دیدگاه هاینس هالم در باب پیدایش شیعه چه نقدهایی وارد است شکلگرفته و در همین راستا ابتدا دیدگاه او توصیف، و سپس تحلیل و نقد گردیده است. در این پژوهش، ضمن برجستهکردن تمایز میان دو اصطلاح شیعه و تشیع، به این نتایج دست یافتیم که شیعه هم به لحاظ نوع هم به لحاظ مصداق متعدد است؛ شیعه از حیث مصداق میتوان به فرد، جمع و جامعه اشاره داشته باشد و از حیث نوع به شیعة اعتقادی و سیاسی قابل تفکیک است. زمان پیدایش هر کدام از این انواع و مصادیق، متفاوت از دیگری است. در نهایت افزون بر آنکه اصل پیدایش شیعه به زمان پیامبرصلی الله علیه و آله برمیگردد، به یاری قرائن و شواهد تاریخی به احتمال قوی پیدایش جمعی از شیعة اعتقادی حداکثر تا سال چهام هجری تحقق یافت. این پژوهش در بخش جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و اسنادی و در بخش اندیشهورزی از روش تحلیلی بهره برده است.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
نزهه القلوب حمدالله مستوفی، که تقریبا در اواسط قرن هشتم هجری تالیف شده است ، از آثار جامع و گرانبهـائی است که درباره جغرافیا به زبان فارسی تالیف شده است . از جمله روایات مهم مستوفی در این کتـاب ، اشـارات او در زمینه مذاهب مردمان شهرها و نواحی گوناگون ایران در قرن هشتم هجری است که در میان آنها اشـارات او به پراکندگی شیعیان در نواحی گوناگون ایران حائز اهمیت بسیار است . مسـتوفی در نزهـه القلـوب اطلاعـات بـا ارزش و مهمی در زمینه حضور شیعیان امامی و اسماعیلی مذهب در نواحی گوناگون ایران ارائه کـرده اسـت . بـا توجه به عدم تعصب مذهبی مستوفی شافعی مسلک و تمایل او به تشیع و همچنـین اوج گیـری تشـیع در ایـن دوران در ایران ، روایات او در بررسی تاریخ تشیع ایران در قرن هشتم ، مهم است . پژوهش حاضر درصدد است بـا استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، گزارش های حمدالله مستوفی در کتاب نزهه القلـوب درباره جغرافیای تشیع ایران در قرن هشتم هجـری را، ضـمن مقایسـه آنهـا بـا روایـات برخـی دیگـر از منـابع جغرافیایی و تاریخی، بررسی و تحلیل نماید.
دولت عثمانی که همواره مخالف ایجاد دولتی قوی در شرق قلمرو خود بود، با تاسیس دولت صفوی خود را از جنبه های گوناگون در خطر دید. عثمانیان که خود را نگهبانان اسلام سنی می انگاشتند، می دانستند که گرایش های مذهبی اتباع عثمانی در آناتولی، تشابهات بسیار نزدیکی با عقاید صفویان دارد. از این رو، با مشاهده اقبال فراوان قبایل ترکمن آناتولی به خاندان شیخ صفی، درصدد برآمدند با استفاده از حربه ی نزاع های مذهبی، زیان های ناشی از این اقبال را بگیرند. عثمانیان هنگامی این خطر را بیشتر احساس می کردند که خود با حمایت همان نوع از تصوفی که اساس قدرت صفویه بود، به قدرت رسیده بودند. بنابراین، عوامل موثر در نحوه برخورد دولت عثمانی با تاسیس دولت شیعه مذهب صفوی در ایران را می توان در دو زمینه کلی مذهبی و قبیله ای بررسی کرد. پژوهش پیش روی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، درصدد بررسی واکنش دولت عثمانی در قبال تاسیس دولت صفوی، و اقدامات بایزید دوم و سلیم در برخورد با این رویداد و انگیزه های آنان تا وقوع جنگ چالدران است.