دوره امامان متاخر(ع) از سال 183ق با شهادت امام کاظم(ع) شروع شده و در سال 260ق با شهادت امام حسن عسگری(ع) خاتمه می یابد. گروه های مختلفی که ائمه متاخر(ع) با آن ها روبرو بودند، به سه دسته ملحدان، اهل کتاب و مذاهب اسلامی قابل تقسیم بندی اند که شیوه های برخورد این بزرگواران با این گروه ها می تواند برای مرمشق و آموزنده باشد. ازبررسی سیره و تاریخ زندگی امامان متاخر(ع) برمی آید که آن ها برخوردهای زیادی با افکار و باورهای نادرست و منحرف داشتند و شرایط سخت و اختناق شدید باعث نشده که از تبیین درست راه مستقیم دست بردارند، شیوه های علمی که ائمه متاخر(ع) از آن ها استفاده کردند، عباتنداز: تبیین عقلی آموزه مورد شبهه، رفع کج فهمی ها با تبیین صحیح آموزه های اعتقادی، استفاده از مقبولات خصم، بیان پیامدهای اعتقادی، شناسایی و نقد ریشه باور انحرافی، ذکر احتمالات و انتخاب احتمال درست، استفاده از حصر عقلی، بیان تعارض آموزه انحرافی با قرآن، ارائه معیار صحت و سقم حدیث، پاسخ به شبهه با طرح احتمالی و افشای زهدنمایی منحرفان.
شناخت و ارزيابي رفتارها و مناسبات شيعيان در تعامل با امامان (ع) ، رهيافتي مهم و ضروري براي شناخت دقيق اعتقادات ايشان و سيره ائمه اطهار (ع) است. اين مهم در حوزه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... نيازمند دقت و بررسي بيشتر است. در پژوهش حاضر، باورها و مناسبات اجتماعي شيعيان و روابط ايشان با امامان دوازده گانه(ع) در دوران حضور، مورد بررسي قرار گرفته، گونه هاي مختلف روابط اجتماعي شيعيان با ائمه(ع) شناسائي و معرفي شده و اين پرسش كه شيعيان چگونه از جايگاه رفيع معنوي و اجتماعي ائمه(ع) بهره مي بردند و آيا روابط شيعيان با امامان متناسب با جايگاه ايشان بوده، پاسخ داده شده است، و به اين نتيجه دست يافته است كه شيعيان از طريق ارتباط با امامان (ع) در حوزه هاي مختلف اجتماعي، از رهنمود، مشورت و نصائح ايشان در زندگي مادي و معنوي خويش بهره مي بردند. رفتار اجتماعي شيعيان نسبت به ائمه (ع) ، مبتني بر ميزان باورمندي و نگرش ديني آنها نسبت به جايگاه اجتماعي ائمه (ع) بوده، رفتارهاي شيعيان نسبت به امامان (ع) از يك سير تكاملي منبعث از باور به علو مقام و منزلت ائمه اطهار (ع) برخوردار بوده و تابع ميزان معرفت ايشان نسبت به امامان (ع) و غالبا بر پايه تكريم، محبت و اطاعت پذيري بوده است. از پيامدهاي مهم اين پژوهش گونه شناسي، تحليل، نقد و آسيب شناسي رفتارهاي شيعيان در عصر حضور ائمه (ع) در حوزه رفتارهاي اجتماعي است.
يكى از مباحث درخور مطالعه در ساحت تاريخ كلام اماميه، شيوه مواجهه و تعامل متكلّمان امامى با فلسفه و آموزههاى فلسفى در دورههاى گوناگون است. بر پايه مطالعه حاضر، در سده ششم هجرى، مواجهه اماميان با فلسفه، بر دو گونه رويارويى مثبت، و رويارويى منفى و انتقادى، صورتْ بسته است. در بخش مواجهه مثبت، گونههايى چون: به كارگيرى مبانى و آموزههاى فلسفى در اثبات مسائل كلامى، پذيرش برخى آموزههاى فلسفىِ مغاير آموزههاى كلامى، تاريخنگارى فلسفى، نقل سخنان فيلسوفان در متون اخلاقى، مناقب نگاشتهها و تفاسير قرآن كريم، قابل شناسايىاند. مواجهه منفى با فلسفه و آموزههاى فلسفى نيز در سه شكل نقد عمومى، ردّيهنگارى و نقد مبانى و آموزههاى فلسفى، صورت بسته است. مهمترين مسائل اختلافى و مورد نقد متكلّمان امامى نيز عبارتاند از: نحوه فاعليت خدا، ديرينگى جهان، فلسفه آفرينش، حقيقت انسان، معاد، قول به طبايع، معجزه و راه شناخت پيامبران. در كتاب نقض، مواجهه مثبت با فلسفه، نمودى ندارد و رويكرد نويسنده به فلسفه و آموزههاى فلسفى، سراسر منفى و انتقادى است.