سيره پيشوايان معصوم (عليهم السلام)، بر خلاف فراوانى ظاهرى و وجود تفاوت در روش، از اصول ثابتى پيروى كرده است؛ زيرا در اسلام، سلسله اصولى حاكم است كه به منزله روح تعليمات دينى و دستورات كلى الهى شمرده مى‏شوند و به هيچ صورت قابل تغيير نيستند. لذا اين اصول، در كلام، سبك و سيره اهل‏بيت (عليهم السلام) براى مصالح كلى و نظام عالى بشريت، در همه دوران كاربردى هستند. بنابراين، با چنين بينشى هدف بررسى ما در اين پژوهش، وصف تحليل و شناخت «سياست و حكومت در سيره امام جواد (ع)» است. لذا به اين سؤالات پرداخته مى‏شود: ماهيت سياست و حكومت در كلام امام جواد (ع) به چه معناست؟ در بيانات امام جواد (ع) آيا تشكيل حكومت امرى ضرورى است؟ اهميت و جايگاه سياست به چه نحو است؟ شاخص‏ترين چارچوب‏هاى حاكم بر سياست و حكومت امام جواد (ع) با چه شيوه‏اى قابل‏طرح است و آيا متفاوت از ديگر حكومت‏هاست؟ آيا در اين كلام، سبك، سيره و سخنان حكيمانه مى‏توان اصول و قواعدى را جهت الگوبردارى حكومت‏هاى حاضر استخراج نمود؟ در بررسى جهت نظم در ساختار اثر و رعايت اصول علمى از پژوهش‏ها و منابع كتابخانه‏اى در كنار تحليل‏هاى شخصى جهت كاربردى نمودن بهره‏گيرى شده است. در پايان مى‏توان چنين نتيجه گرفت كه گرچه امام جواد (ع) نيز هم‏چون ساير امامان حكومت تشكيل ندادند، اما سبك، سيره و كلام حضرت در اين رابطه (سياست و حكومت) كاملًا بر اساس‏ سنجش دقيق شرايط حكومت ستمگر عباسى و سياست‏هاى مزورانه آنان مى‏باشد؛ به‏گونه‏اى كه على‏رغم سن كم حضرت به هيچ‏وجه در كلام و سبك ايشان دوگانگى يا ناهماهنگى مشاهده نمى‏شود، بلكه هر يك از سخنان امام جواد (ع) پيرامون سياست و حكومت، با مصداق عينى و خارجى حكومت عباسى و سياست‏هاى غيراخلاقى ايشان قابل مشاهده است. لذا اين سبك و سلوك نافذ و مانا، در باب سياست و حكومت به لحاظ وسعت تفكر، آفاق انديشه‏ورزى ژرف، مسأله شناسى، زمان‏شناسى، بيدارى و بينايى قابل‏تأمل است؛ زيرا حضرت با ارائه چارچوب‏هايى منسجم و هدفمند در اين برخوردهاى حكيمانه، آموزه‏ها، قواعد، دستورالعمل و شاخصه‏هايى را مطرح فرموده‏اند كه سرشار از تعهد، تحول، خلاقيت و بصيرت مى‏باشند كه ره‏آورد آن براى مديريت و سياست‏گذارى در جامعه حاضر نيز قابل‏استخراج و بهره‏بردارى است؛ زيرا اين انديشه و رفتارهاى حاكم بر آن به لحاظ توحيدى بودن از تحولات شگفتى در تمامى عرصه‏ها و از آن جمله سياست و حكومت برخوردار است و مى‏تواند افق‏هايى در مديريت سياسى جامعه ما كه حكومتى دينى است، جهت نيل به هدايت و نيز سعادت دنيوى و اخروى مردم ايجاد و ترسيم نمايد.