هرچند زمينه شكلگيرى طريقتهاى عرفانى در جهان اسلام، از حدود سدههاى چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهايى اين طريقتها- به گونهاى كه بيشتر آنها سلسله طريقتى خود را از طريق امامان شيعه و بهويژه امام رضا (ع) تا امام على (ع) به رسول خدا (ص) مىرسانند- به سده هفتم و پس از آن برمىگردد. حال، چه تصويرى از امامان و بهويژه امام كاظم (ع) در زهد و عرفان اسلامى وجود داشته كه به پذيرش ايشان به عنوان اقطاب سلسلههاى عرفانى انجاميده است؟ آيا با بررسى متون زهد و تصوفِ اوليه، به نقش امامان در شكلگيرى اين طريقتها مىتوان پى برد؟ همچنين در برخى از منابع، ادعا شده است كه برخى از مشايخ متقدم صوفيه با امام كاظم (ع) ارتباط داشتهاند. در مقاله حاضر، نخست كتابهاى زهد را به طور كامل بررسى و به كتابهاى متقدم عرفان اشاره كرده و آنگاه ميزان صحت و سقم روايات حاكى از ارتباط مشايخ صوفيه با آن حضرت را بر رسيده است. در پايان، به اين نتيجه مىرسد كه اولًا در كتابهاى زهد و عرفان فقط به اختصار از امام على (ع) تا امام صادق (ع) ياد شده است و از ديگر ائمه و به ويژه امام كاظم (ع) مطلقاً ذكرى در ميان نيست؛ ثانياً هرچند ديدار يكى از مشايخ صوفيه، شقيق بلخى، با امام كاظم (ع) كموبيش قابل اثبات است، همين ديدار هم در هيچيك از متون عرفانى ذكر نشده و عملًا در تاريخ عرفان و شكلگيرى طريقتهاى عرفانى تأثيرى نداشته است. بنابراين، براى فهم چگونگى و چرايى ورود اسامى ائمه به سلسلههاى عرفانى، مراجعه به متون زهد و تصوف كارگشا نيست و بايد به دنبال دلايل ديگرى براى آن بود.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
هرچند زمینه شکل گیری طریقت های عرفانی در جهان اسلام، از حدود سده های چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقت ها به سدة هفتم و پس از آن برمی گردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و به ویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) می رسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و به ویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسله های عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشته اند. مقاله حاضر، نخست کتاب های زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتاب های زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کم وبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچ یک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکل گیری طریقت های عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسله های عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.