جامعه‌ی بشری برای پیمودن راه سعادت و رسیدن به قله‌ی کمال، نیازمند یک نظام سیاسی است که برپایه‌ی عدل و دستورات الهی بنا شده باشد و با اقتدار به اجرای احکام، همت گمارد. شیعه رهبری را امری الهی می‌داند و در زمان حضور به رهبری امام معصوم و در زمان غیبت ، به امامت فقیه جامع‌الشرایط ایمان دارد؛ و در انتظار مصلح بزرگ جهانی بسر می‌برد و برای فراهم کردن مقدمات ظهور می‌کوشد، و حکومت را تنها وسیله‌ای برای خدمت به بندگان خدا و اجرای عدالت، ارزشمند می‌شمارد. آموزه‌های این مذهب که کارگزاران و رعیت را، به خود باوری می‌خواند و با ایجاد حس مسؤولیت و نظارت عمومی، به دور از هرگونه اختلاف شکننده و تنازع، به تلاش وا می‌دارد و مردم را به پیروی آگاهانه و از روی بصیرت دعوت می‌کند؛ سبب تقویت نظام سیاسی و اقتدار آن خواهد شد.

منابع مشابه بیشتر ...

5e021965aeec9.JPG

نسبت ولی فقیه و مرجعیت دینی (نقد و بررسی الگوها و نظریه‌های کلاسیک و جدید)

عبدالوهاب فراتی

شاید یکی از مهم‌ترین مسائل حکومت دینی، نحوه تعامل ولی فقیه با مجموعة سازمان روحانیت، به‌ویژه نهاد مرجعیت است که می‌تواند بخشی از تزاحم‌ها یا همسویی‌های جامعه دینی را با رهبری سیاسی تحت تاثیر قرار دهد. از یک‌‌سو، دیدگاه‌هایی که مرجعیت دینی درباره نحوه تعامل خود با رهبری سیاسی دارد و از سوی دیگر، مرجع بودن یا نبودن شخص ولی فقیه می‌تواند به ابعاد این رابطه پیچیدگی‌های خاصی بخشد و رابطه این دو نهاد را به یکی از موضوع‌های حساس ذیل حکومت دینی بدل سازد. مروری بر رویه و متون استنادی موجود نشان می‌دهد، دراین‌باره، ایده و الگوی مورد وفاقی وجود ندارد که این رابطه را تحت پوشش قرار دهد و این تعامل بیشتر تحت تاثیر شرایط تاریخی و سیاسی دچار قبض و بسط شده است. بااین‌همه، تاملات کنونی نشان می‌دهد چندین نظریه و الگو دراین‌باره وجود دارد که می‌توان آنها را در دو رویکرد کلاسیک و جدید بازخوانی کرد و به ارزیابی نتایج روش‌شناختی آنها پرداخت.