التبصير في الدين اثري در دانش فرقه شناسي است که ابوالمظفر اسفرايني در قرن پنجم به رشته تحرير درآورده است. اين کتاب از جمله آثاري است که محققان عرصه شيعه شناسي در بازخواني شيعه از اطلاعات آن بهره مي گيرند. وي کتاب را بر پايه حديث افتراق تاليف کرده و از ميان هفتاد و سه فرقه، بيست فرقه را به شيعه اختصاص داده است. آغاز شکل گيري شيعه امامي که در اين کتاب با عناويني چون رافضي، امامي، قطعيه و اثني عشريه شناسانده شده به ابن سباي يهودي نسبت داده شده است. تفاوت اصلي فرقه اماميه در انديشه اسفرايني بر سر اختلاف در مساله امامت در ميان اين فرقه بوده است. در تصويرگري اسفرايني از اماميه به دليل اين که اين گروه عقيده اي به قرآن و حديث ندارد، به بسياري از مشکلات اعتقادي مانند تحريف قرآن، تشبيه، تجسيم، جبر و ... هم معتقد هستند. در اين ميان ائمه معصومين عليهم السلام جايگاه ممتاز و ويژه اي در التبصير دارند ليکن نه تنها ارتباطي بين روافض و حضرات معصومين عليهم السلام در اين اثر وجود ندارد بلکه به طور اساسي نفي مي گردد. به طور کلي نه همانند يک فرقه نگار بلکه مانند يک اشعري متعصب تلاش کرده که پندار و باور خويش را نيکو بپروراند و در مقابل، تمام معايب و بدي ها را به ديگران به ويژه روافض نسبت داده است.
هاینس هالم از جمله مستشرقینی است که در معرفی شیعه و منشأ پیدایش آن، دو نکته از او مغفول مانده است. تمایز مفهومی شیعه و تشیع؛ و تعدد اصطلاح و مصداق شیعه. طبیعتا این تفاوتها منشأهای گوناگونی را به دنبال خواهند داشت. نوشتار پیشرو با تمرکز بر این سوال که بر دیدگاه هاینس هالم در باب پیدایش شیعه چه نقدهایی وارد است شکلگرفته و در همین راستا ابتدا دیدگاه او توصیف، و سپس تحلیل و نقد گردیده است. در این پژوهش، ضمن برجستهکردن تمایز میان دو اصطلاح شیعه و تشیع، به این نتایج دست یافتیم که شیعه هم به لحاظ نوع هم به لحاظ مصداق متعدد است؛ شیعه از حیث مصداق میتوان به فرد، جمع و جامعه اشاره داشته باشد و از حیث نوع به شیعة اعتقادی و سیاسی قابل تفکیک است. زمان پیدایش هر کدام از این انواع و مصادیق، متفاوت از دیگری است. در نهایت افزون بر آنکه اصل پیدایش شیعه به زمان پیامبرصلی الله علیه و آله برمیگردد، به یاری قرائن و شواهد تاریخی به احتمال قوی پیدایش جمعی از شیعة اعتقادی حداکثر تا سال چهام هجری تحقق یافت. این پژوهش در بخش جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و اسنادی و در بخش اندیشهورزی از روش تحلیلی بهره برده است.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
کوفه در تاریخ کلام امامیه، به راستی جایگاه ممتاز و اهمیت ویژهای دارد. این برجستگی از آن روست که بازخوانیِ فکری و اندیشهورزیِ این دوره از تاریخ امامیه، سهم عمدهای در به تصویر کشیدن اصالت و استقلال تفکر امامیان خواهد داشت. برخی تصویرگریهای تاریخی از این دوران، نشان از تعبد محض و غیر عقلانی این گروه در اعتقاد ورزی دارد. پارهای از مطالعات، تلاشهای عقلانی اصحاب امامیه در فهم معارف دینی را محدود به چند نفر و یا یک جریان محدود میداند، اما حقیقت آن است که امامیه در این دوره از تاریخ فکر خویش، مدرسهای از اندیشمندان و عالمان دینی در تاریخ برای خویش ثبت نموده که با وجود جریانهای مختلف فکری درون خود، میراثهای گران روایی و کلامی تولید کرده و از اینرو - در جهان اسلام - گوی سبقت را از دیگر جریانهای فکری ربوده است. هواداران این جریانهای فکری هر کدام با روشهای خاص خویش، کوشیدهاند تا فهمی عقلانی از معارف به دست دهند. این داستان پیش روی امام معصوم رخ داده و از سوی ایشان نیز هدایت میشده است. خورشید این مدرسه پیش از شکلگیری مدرسۀ کلامی بغداد رو به افول میگذارد و میراث جریانهای فکری مختلف آن به قم و بغداد منتقل میشود.