در این مقاله، کاربردهای گوناگون اصطلاح اخباری در گذر زمان بررسی شده است. مفهوم آغازین اصطلاح اخباری تا سده ششم، قصه پرداز یا تاریخ نویس بود. پس از سده ششم، اخباری علاوه بر مفهوم پیشین، در مفهومی نزدیک به حدیث گرایی به کار رفت. این اصطلاح از سده یازدهم به پیرو مکتب استرآبادی اطلاق گردید و از همان زمان با نوعی ابهام روبرو بود. در ادامه مقاله، پس از بررسی این ابهام به پیامدهای آن در تطبیق مصادیق اخباریان اشاره شده است.
معتز عباسی (ح 252ـ255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیریهای دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار میرفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّتهای پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورشهای مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی ـ مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل دادههای تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره میکرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف میدانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقهای منحرف میشمرد؛ بهویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایانبخش خلافت عباسی، به واکنشهای دربار سرعت بخشید.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.
پژوهشکده مطالعات قرآنی با همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در تاریخ 11/4/96 نشست تخصصی با عنوان « مطالعه میان رشته ای "سنّت سمات خوانی" در تلمود بابلی و آئینهای شیعی مبتنی برنگرههای تاریخی، زبانشناختی و انسانشناختی » با سخنرانی دکتر سید محمد هادی گرامی(مدرس دانشگاه امام صادق ع) برگزار کرد.
همانند ديگر مذاهب در ميان شيعيان امامي سده هاي نخست هجري نيز جريان ها و طيف هاي گوناگوني وجود داشته است. اين مقاله با اتکا به تحليل گفتماني و سپس سنجش تقابل ها به شناسايي جريان هاي داخلي اماميه در عراق و ايران در سده هاي دوم و سوم هجري مي پردازد. بر اين اساس، مهمترين تقابل ميان جريان هاي اماميه در سده دوم هجري تقابل ميان جريان هشام بن حکم با گروه اكثريت اماميه بوده است كه مهمترين طيف داخلي آن جريان هشام بن سالم جواليقي، بوده است. اين تقابل تا قرن سوم، ادامه يافته است و همچنان به عنوان مهمترين دوقطب براي شکل گيري جريان ها و طيف هاي داخلي اماميه نقش آفريني كرده است.