اندیشه دینی و در بر آیند انبانه شدگی آن، اندیشه و دانش دین شناختی پیشرفت در مواجهه با جامع ترین عصر پرسش های جامع نگر حیات و تغییر از سویی و نیز پدیده عصر انقلاب و بیداری اسلامی جهان معاصر مسلمانی، از سویی دیگر و به این قرار پیش روی خویش ضرورت اقتدار بخش ملی را دارد و به ناگزیر با عیار اقتدار توسعه ای علم به مثابه خاستگاه اقتدار حضور دین و اقتدار ملی سنجیده می شود. و در چارچوبه نظریه دولت - ملت دینی و به مثابه اندیشه و دانش مبنای مدیریت انسانی پایدار - و در ادبیات معاصر نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه بازخوانی می شود. و در تعامل با مقولات عرصه حضور خویش و به ویژه مدنیت معاصر و از چشم انداز عهده داری پردازش اندیشه هدایت به رشد - توسعه، ودر عرصه دولت - ملت و به طور خاص نظام حاکمیتی اسلامی ، در دونقشه راه پیوسته یعنی نقشه جامع علم و نقشه جامع علمی جریان می یابد.
شاید یکی از مهمترین مسائل حکومت دینی، نحوه تعامل ولی فقیه با مجموعة سازمان روحانیت، بهویژه نهاد مرجعیت است که میتواند بخشی از تزاحمها یا همسوییهای جامعه دینی را با رهبری سیاسی تحت تاثیر قرار دهد. از یکسو، دیدگاههایی که مرجعیت دینی درباره نحوه تعامل خود با رهبری سیاسی دارد و از سوی دیگر، مرجع بودن یا نبودن شخص ولی فقیه میتواند به ابعاد این رابطه پیچیدگیهای خاصی بخشد و رابطه این دو نهاد را به یکی از موضوعهای حساس ذیل حکومت دینی بدل سازد. مروری بر رویه و متون استنادی موجود نشان میدهد، دراینباره، ایده و الگوی مورد وفاقی وجود ندارد که این رابطه را تحت پوشش قرار دهد و این تعامل بیشتر تحت تاثیر شرایط تاریخی و سیاسی دچار قبض و بسط شده است. بااینهمه، تاملات کنونی نشان میدهد چندین نظریه و الگو دراینباره وجود دارد که میتوان آنها را در دو رویکرد کلاسیک و جدید بازخوانی کرد و به ارزیابی نتایج روششناختی آنها پرداخت.
این مقاله کوششی است برای ترسیم خطوط کلی الگوی شخصیت سالم در تطابق با وجود حضرت فاطمه(علیها السلام) که در دو بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، به سه محور اصلی تربیتی و وجودی حضرت فاطمه(علیها السلام) پرداخته شده که این محورها عبارتند از: وجود آن حضرت(علیها السلام) به عنوان صاحب ولایت مطلقه و اسرار باطنیه; وجود آن حضرت(علیها السلام) به عنوان تربیت یافته آموزه های پیامبر(صلی الله علیه وآله); و در نهایت، حضرت فاطمه(علیها السلام) به عنوان یک الگوی تربیتی و شخصیتی. در بخش دوم، از منظر «فرایند رشد شخصیت»، به شخصیت و وجود آن حضرت(علیها السلام) نگاه شده است. این بررسی در دو سطح «تعالی جهان بینی» و «معیارهای شناخت شخصیت های متعالی» به انجام رسیده است.