نزدیک به سی درصد از جمعیت کشور افغانستان را شیعیان تشکیل می دهند. مفهوم عدالت در اسلام و تأکید یافته های مبتنی بر تجارب بشری بر مساوات و دادن نقش به کلیه مردمان یک سرزمین بیانگر ضرورت مشارکت فراگیر ملت ها در تمامی عرصه ها به ویژه قدرت می باشد. این نوشتار تلاش نموده با بررسی تاریخ سیاسی شیعیان در دوره معاصر به شناخت تهدیدهای درون و برون گروهی آن نیز دست یابد. به همین دلیل در تاریخ افغانستان با این سؤال مواجهیم که نقش شیعیان در ساختار سیاسی دوره معاصر افغانستان چگونه است. شکلگیری قدرت سیاسی افغانستان در نبود شیعیان آن، ابهام و تنش در روابط این دو، وضعیتی است که بر کل تاریخ معاصر این کشور سایه افکنده است. وجود موانع جدی در مسیر ورود شیعیان به ساختار قدرت، ضرورت بررسی نقش سیاسی آنان و چالش های آن را مشخص و مهم می نماید. شیعیان به دلیل چالش های درونی و بیرونی از حضور مناسب در ساختار سیاسی افغانستان بازمانده اند. مطالعه ی تحولات سیاسی معاصر شیعیان و تحلیل آن، روش رسیدن به اهداف این پژوهش می باشد. غیبت شیعیان در قدرت، دلایل متعدد داشته و آنان در این مسیر ناگزیر به شناسایی مشکلات و اتخاذ راهکار مبتنی بر آن می باشند. روشن نمودن چالش های بیرونی و درون گروهی شیعیان، که رویکرد قومی و تبعیض در نهاد قدرت افغانستان و فقدان سیستم سیاسی و برنامه استراتژیک در میان شیعان آن، از آن جمله می باشند از نتایج این مطالعه به حساب می آیند.
شیعهستیزی در عصر حاضر شکل جدیدی به خود گرفته و رویدادهای گستردهتری را نسبت به گذشته رقم زده است. لذا ضروری است گونهها، علل و ماهیت آن، خصوصاً با هدف بررسی فرآیندبودن یا برنامهبودن شیعهستیزی معاصر بررسی، و به این پرسشها پاسخ داده شود که: انواع شیعهستیزی جدید و علل آن کداماند؟ آیا شیعهستیزی جدید فرآیندی طبیعی در ادامه شیعهستیزی تاریخی است یا برنامهای فراتر از آن است؟ یافتههای این پژوهش، با روش برهان انّی (بهرهگیری از دادههای معلولی برای کشف و توصیف علت) و استفاده ضمنی از تحلیل گفتمان، حاکی از این است که شیعهستیزی در مجموع به دو گونه شیعهستیزی دیرینه (تاریخی) و جدید (معاصر) تقسیم میشود و شیعهستیزی جدید را باید در دو قسم بیرونی (بیرون دنیای اسلام) و درونی (درون دنیای اسلام) دانست. شیعهستیزی معاصر بیرونی بیشتر برنامه است تا فرآیند، ولی شیعهستیزی معاصر درونی فرآیند بلندمدتی است که در شیعهستیزی دیرینه (تاریخی) ریشه دارد، اما در عصر حاضر تحت مدیریت شیعهستیزی بیرونی (برنامهای) در آمده است.
شیعیان در جهان اسلام از بعد نظری دیدگاه سیاسی خاصی دارند، اما در عمل، از حکومتهای مختلفی در شرایط کنونی جهان اسلام دفاع میکنند. عوامل مختلفی میتواند در این مسئله دخیل باشد، اما فرضیه مقاله این است که وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک شیعیان، نقش مهمی در حمایت عملی آنها از این الگوهای متفاوت دارد. بنابراین، پرسش اصلی این است که کدام عوامل ژئوپلتیکی بر الگوی سیاسی مورد حمایت شیعیان در کشورهای مختلف اثرگذار بودهاند؟ برای بررسی این موضوع، ضمن بحثی تئوریک درباره نحوه تأثیر ژئوپلتیک بر اندیشه سیاسی، میکوشیم تا عوامل مهم اثرگذار بر اندیشه سیاسی شیعیان را که موجب حمایت آنها از الگوهای مختلف سیاسی شده است، تبیین کنیم.
عصر امام باقر علیه السلام از جنبه فکری و اجتماعی یک مقطع مهم و نقطه عطف در زندگی شیعیان به شمار می رود. مطالعات و پژوهش های معطوف به تاریخ اجتماعی شیعیان، که در سال های اخیر افزایشی چشم گیر داشته است، درباره این گونه مقاطع تاریخی اهمیتی مضاعف می یابد. مقاله حاضر با بهره گیری از گزارش های مندرج در منابع مختلف تاریخی، در پی یافتن پاسخ پرسش هایی درباره مهم ترین چالش های اجتماعی شیعیان در این دوره، در حوزه اندیشه ای و رفتاری است. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان مهم ترین این چالش ها را چنین برشمرد: اختلاف و چنددستگی شیعیان با گسترش کیسانیه و ایجاد زمینه های پیدایش زیدیه، دوری شیعیان کوفه از امام باقر(ع) و تاثیر آن در انحرافات فکری و عملی آن ها، مشکلات اقتصادی شیعیان و درگیری آن ها با یک دیگر در این زمینه، و سرانجام پدیده غلات و تاثیر اندیشه ها و عملکرد نامناسب آنان بر انحراف برخی شیعیان و بدنامی شیعیان.
دير زمانى است كه خاورشناسان، مطالعات درباره اسلام را، باانگيزههاى مختلفى انجام مىدهند، اما پژوهش دانشگاهى و روشمند غربيان درباره شيعه، به كمتر از يك قرن مىرسد. شيعهپژوهى غربيان، در دهههاى اخير رشد چشمگيرى داشته، اما امامتپژوهى آنها چندان رونقى نداشته و به چند مقاله دائرهالمعارفى و برخى كتابها درباره تاريخ تشيع منحصر است كه به مناسبت از ائمه شيعه بحث نمودهاند. بررسى و تبيين مقاله «امام كاظم (ع) در دايره المعارف اسلام ليدن» كه اتان كلبرگ تأليف كرده و همچنين بخش مربوط به امام كاظم (ع) از كتاب مذهب شيعه دونالدسون و كتاب تشيع هاينس هالم، محور اصلى مقاله حاضر را شكل مىدهد. بررسى مطالب اين سه شيعهپژوه غربى، تصويرى نسبتاً جامع از دوران زندگى امام از تولد تا شهادت را نشان مىدهد. مسأله جانشينى امام و پيدايش اختلاف ميان شيعيان و شكلگيرى فرقههاى متعدد، مشكلات اجتماعى و سياسى عصر امام، تقابل امام با خلفا و دستگيرىهاى متعدد امام توسط آنها، بررسى اقوال متعدد در منابع درباره شهادت امام و پيامدهاى آن و بررسى علل پيدايش فرقه واقفيه بعد از شهادت امام، از نكات مثبت پژوهشهاى غربيان درباره امام است. نبود بررسى نحوه تعامل امام با فرقهها، قيامهاى علويان در اين دوره و مواضع امام، نبود بررسى جامع مواضع سياسى- اجتماعى امام و نحوه تعامل با خلفا و دگرگونىهاى آن، چگونگى ارتباط شيعيان با امام و هدايتگرى آنان و اوضاع علمى- فرهنگى دوره و نقشآفرينى امام در اين عرصه، از نكاتى است كه خاورشناسان درباره زندگى امام كاظم (ع) به آن توجه نكردهاند و در اين مقاله بر اين نقاط ضعف تأكيد مىگردد.