نقیب ابوجعفر یکی از متکلمان و دانشمندان نیمه دوم قرن ششم هجری و از فرقه زیدی و شیعه است. بازتاب افکار و آرای شیعی او را بهوضوح میتوان در کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، شاگرد سنی او مشاهده نمود.تأثیر این شخصیت جهان شیعه بر افکار ابن ابی الحدید،غیر قابل انکار است،بهویژه با اندک دقت در مباحث تاریخی این کتاب و بررسی مباحثهها و مناظرههای نقیب ابوجعفر و ابن ابی الحدید میتوان به تأثیرگزارههای تاریخی بر آرای کلامی پی برد. نوشتار پیشرو در نظر دارد با رویکرد بر گفتوگو و مناظرههای این استاد شیعی و شاگرد سنی به تأثیر و تأثر علم کلام و گزارههای تاریخی بپردازد.
ابن ابی الحدید یکی از بزرگترین و مهمترین شروح نهج البلاغه را نگاشته است. این شرح که حاوی اطلاعات مهم تاریخی است از جمله دربارۀ امام حسین(ع) است شایستۀ بررسی و نقد از زوایای مختلف است. مقالۀ حاضر پس از مروری کوتاه بر روش تاریخی شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و ویژگیهای آن روایتهای تاریخی این کتاب دربارۀ امام حسین(ع) را در محورهای زیر مورد بررسی قرار داده و حسب نیاز به بررسی تطبیقی آن با دیگر منابع پرداخته است: رویدادهای پیش از امامت امام حسین(ع)، کینه ورزیها نسبت به خاندان امام حسین(ع)، پیش گوییهای مربوط به رویداد کربلا، اظهار نظر در بارۀ جایگاه امام حسین(ع) و جزئیات رویداد کربلا.
پژوهش درباره شخصیت و اندیشه ابن ابی الحدید و نگاهی به شرح نهج البلاغه او، به دلیل اعتباری که وی در مطالعات دینی دارد شایسته و حتی ضروری به نظر می رسد. او به ویژه در میان نویسندگان و دانشمندان شیعی فردی شناخته شده است و داده ها و اطلاعات او به فراوانی مورد توجه آنان قرار گرفته است؛ نگرش ها و تحلیل های او چه از نظر کلامی و چه از حیث تاریخی و روایی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ هر چند، گاه این توجه با رویکردی نقدی همراه بوده و حتی در رد و نقض آن نیز کتاب هایی به نگارش درآمده؛ اما اعتماد به اندیشه ها و داوری های او، خصوصا در مقام جدال با خصم اندک نبوده است، تا آنجا که برخی از نویسندگان، به استناد سخن وی به محاجه با اهل سنت پرداخته و مدعی شده اند که باورهای شیعی در میان خود آنان پیروان، و یا لااقل قایلانی داشته است. از این رو جا دارد هر چند گذرا، نگاهی به شخصیت و اندیشه او، و نیز به شرح نهج البلاغه اش، که مهم ترین کتاب باقیمانده از اوست، نظری افکنده و ارزش داده های وی به مطالعه گرفته شود. پرسش های اصلی که در آغاز ذهن پژوهنده را به خود مشغول می دارد آن است که به راستی ابن ابی الحدید کیست و از چه موقعیت علمی، سیاسی و اجتماعی برخوردار بوده و دارای چه شخصیتی است؟ و نیز شرح نهج البلاغه او بر اساس چه انگیزه ها و عواملی پا به عرصه وجود نهاده و از چه جایگاه و اهمیتی بهره دارد؟ بی گمان در پاسخ به این پرسش ها برخی از سوالات دیگر نیز پاسخ می یابد. به ویژه آن که در پرتو چنین بحثی می توان به میزان اعتبار اخبار، روایات و اطلاعات آن تا حدی رهنمون شد. این نوشتار برای دستیابی به هدف فوق، و پاسخگویی به پرسش های ذکر شده، در دو بخش وارد بحث می شود؛ ابتدا شخصیت و جایگاه سیاسی، اجتماعی و علمی ابن ابی الحدید را بررسی می کند و سپس به کتاب شرح نهج البلاغه او نظری می افکند.
مستشرقان معمولا در آثار خویش، به علل پیدایش مذهب شیعه و حیات این تفکر در عصر حاضر و نیز علل گرایش ایرانیان به تشیع می پردازند. از جمله مباحثی که به عنوان ایده مستشرقان مطرح می شود، نقش مادر امام سجاد(علیه السلام) و پیوند او با امام حسین(علیه السلام) در این گرایش است. برخی از این خاورشناسان با استدلال بر گرایش هایی، اصل ازدواج مذکور را رد می کنند، اما تأثیر گزارش های بر جای مانده از این وقایع را بر پذیرش تشیع از سوی ایرانیان پذیرفته و اثبات کرده و گاه به عنوان علت تامه از آن یاد می کنند. نوشتار حاضر در مقام اثبات و یا رد گزاره های مربوط به نسبت سببی امام حسین(علیه السلام) و شهربانو نیست; چرا که این بحث مجالی دیگر می طلبد، اما در مقام بیان آراء و اندیشه های مستشرقان درباره تشیع و نقش مادر امام سجاد(علیه السلام) در استقبال ایرانیان از این تفکر و سپس نقد و بررسی برخی از آراء است.
ملیت مادر امام رضا (ع)، به عنوان بحث حاشیه ای در منابع مطرح شده و دیدگاه های گوناگونی را برتافته است. بررسی ملیت بانو، نه تنها سبب کشف حقیقتی تاریخی می شود؛ بلکه زمینه ای برای ارائه فرضیه ای بزرگ تر و پاسخی عمیق تر به این پرسش می شود که چرا مادران هفت تن از ائمه (ع) کنیز و از ملیت های مختلفی بودند. در تحقیق حاضر، فرضیه یونانی بودن بانو نجمه که برای اولین بار مطرح شده، با بهره گیری از دلایل نقلی، قرائن و شواهد و با روش تحلیلی تاریخی بررسی می شود. دستاورد مقاله این است که بانو نجمه (آروی)، کنیز غیرعربی یونانی تبار، با رنگ روشن، چهره ای درخشان و موهای قرمز متمایل به زرد بوده که در نوبه می زیسته و از اقصی المغرب خریداری شده است. بعید نیست که اجداد ایشان از یونانی هایی باشند که به توصیه ارسطو توسط اسکندر به سقوطرا مهاجرت کردند. وجود القاب شقراء، صفراء، صقرا و صقر، وصف مولدات و شگفتی اصحاب امام (ع) از خرید وی، سنت بقط که واژه ای هلنی است و غیره، از جمله دلایل و مویدات یونانی بودن او است.