یکی از پیامدهای اجتماعی ظهور اسلام، شکلگیری طبقهای به نام «سادات» در جامعه اسلامی بود. با گسترش اسلام در سرزمینهای دیگر، سادات از شرق تا غرب عالم اسلامی پراکنده شدند و به عنوان گروهی محترم و متنفذ مورد توجه قرار گرفتند. ایران از جمله سرزمینهایی بود که سادات در آن نفوذ و جایگاه قابل توجهی یافتند و روز به روز بر شهرت و اعتبار آنان افزوده شد. با این حال، موقعیت آنها از شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی دورههای مختلف تاریخ ایران نیز تأثیر میپذیرفت. در این مقاله، وضع سادات در ایران عصر مغول بررسی شده است.
ظلم ستیزی و عدالت طلبی از اهداف بسیاری از جنبش ها در تاریخ ایران بوده است. این مفاهیم زمانی برجسته می شدند که مردم تحت سلطهٔ حاکمان مستنبد قرار داشتند و اوضاع سیاسی،اجتماعی و اقتصادی رو به وخامت می گذاشت. عصر مغولان و ایلخانان از جمله این دوره های تاریخ ایران است که ظلم و بی عدالتی در جامعه گسترش یافت و باعث پدید آمدن جنبش های مردمی ظلم ستیز و عدالت طلب شد. نهضت شیعی سربداران در قرن هشتم هجری قمری از جنبش های ظلم ستیز و عدالت طلب مخالف مغولان بودکه توانست با بازتولید مفاهیم ظلم ستیزانه و عدالت طلبانه شیعی حدود نیم قرن در خراسان حکومتی را تشکیل دهد . این پژوهش می کوشد تا پاسخی به این سوال دهد که چرا مفهوم ظلم ستیزی و عدالت طلبی بیشترین نقش را در تشکیل و موفقیّت حکومت سربداران خراسان داشته است ؟نتایج پژوهش بر این نکته تاکید دارد که عدالت طلبی و ظلم ستیزی نهضت سربداران تحت تاثیر نهضت عاشورا و فرهنگ اهل بیت قرار داشته است و این نهضت با توسل به این مفاهیم موفق به تشکیل حکومت شد. لذا شناسایی و معرفی اهداف ظلم ستیزانه و عدالت طلبانه نهضت شیعی سربداران از اهداف این پژوهش به شمار می آید. روش تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیل و متکی بر منابع کتابخانه ای است.
رسمیت یافتن تشیع در دوره صفویه پدیده ایست ریشه دار در قرن ها، جریان ها، فرازها و فرودهایی که تشیع در جهت اثبات و تثبیت خود با آن مواجه شد. این پژوهش برآن بوده که به بررسی و کنکاش جریان تشیع و فرصت های آن از سقوط بغداد تا تأسیس دولت صفویه و به رسمیت شناخته شدن تشیع دوازده امامی در ایران بپردازد و حاصل اینکه تمایل و گرایش به تشیع در مسیر تاریخ ایران، از آغاز تا پیش از سقوط بغداد در سال 656 هجری قمری سیر صعودی اما بسیار کندی داشته است اما با حمله خانمانبرانداز مغول به ایران و کشورهای جهان اسلام و فرصت های پیش آمده، جریان تشیع چنان شتاب و قدرتی گرفت که پس از گذشت حدود سه قرن با وجود فرقه ها و مذاهب گوناگون در ایران، سرانجام رسمیت یافت و به هویت ملی ایران و ایرانی پیوند خورد.
مشهد در قرون سیزدهم و چهاردهم قمری(قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی) مقصد مهاجران زیادی از مناطق مختلف ایران و سرزمین های همجوار ایران همچون آسیای مرکزی،افغانستان،شبه قاره هند و قفقاز بود.این گروه ها که به انگیزه های مختلفی وارد این شهر شده بودند،به اشکال گوناگون بر وضعیت سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی آن تأثیرگذار شدند.بسیاری از آنها نیز با گذشت چند نسل عملا به شهروندان اصلی مشهد تبدیل گردیدند وبازماندگان آنها با شهرت های اولیه خود(بخارایی،هروی،بادکوبه ای و...)تا عصر حاضر به زندگی در این شهر ادامه دادند.از این بین،قفقازیها گروهی مهم از مهاجران را تشکیل می دادند.قفقازی ها که در دوره قاجار و با انگیزه هایی چون زیارت، تجارت و تحصیل به مشهد آمده بودند،در عرصه های مختلف منشأ اثر شدند؛گاه در توسعه زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی شهر فعال بودند وگاه در بروز تحولات اجتماعی وسیاسی آنجا دخالت داشتند.گروهی از این مهاجران قفقازی طلاب علو م دینی بودند که در مدارس اطراف حرم رضوی مشغول به تحصیل بودند و بیش از بقیه در صحنه تحولات حضور داشتند.این گروه در دو دهه پایانی حکومت قاجار از مهم ترین گروههای فعال در شهر بودند.مقاله حاضر به بررسی صحنه های مهم نقش آفرینی طلاب قفقازی و جایگاه آنها در صحنه تحولات این شهر می پردازد.رویدادهایی مانند بلوای نان در سال 1321 قمری/ 1903م، انقلاب مشروطیت ایران و استبداد صغیر از مهم ترین این صحنه ها بودند.