دانشگاهها و محققان مراکز پژوهشی کشور فرانسه؛ از قرن پانزدهم میلادی مطالعات و پژوهشهای خویش را در حوزه اسلام، مذاهب و فرق آن آغاز نمودهاند. به راستی میتوان مدعی شد که نخستین مراکز علمی- دینی غرب که به مطالعه و تحقیق در عرصه شناخت تشیع گام برداشته است، دانشگاهها و مدارس عالی پاریس در فرانسه میباشند. دانشگاه سوربون و مدارس پژوهشی و علمی زیر مجموعه آن، یکی از مهمترین این مراکز پژوهشی به شمار میروند. بررسی و شناخت متدولوژی تحقیقات و مطالعات حوزه ادیان و مذاهب این مراکز مهم علمی، با توجه به عمق و گستره پژوهشهایشان، حائز اهمیت فراوان است. مطالعه وآگاهی نسبت به روشهای رایج تحقیق در حوزه علوم ادیان و مذاهب این مجموعه، خصوصا در حوزه مذهب امامیه و یا تشیع اثنیعشری (chiisme duodécimain)، و نیز شناخت متدولوژی و شیوهشناسی اساتید و محققین آن در کنار بررسی کاربردی آن روشها، برای متتبعین و پژوهشگران داخل کشور اهمیت و ضرورت دارد. علاوه بر اینکه این سبک و طرق مطالعاتی، برای بسیاری از محققین حوزه مطالعات دین، در دیگر کشورهای غربی مستند و مبنای روشی علمی پژوهش در حوزه علوم انسانی به شمار میروند، برای محققین حوزوی و دانشگاهی داخل نیز میتواند ضمن آشنا نمودن آنان با دقائق و ظرائف کارهای تحقیقاتی صورت گرفته در غرب، در آنجا که خلایی باشد و ضرورتی احساس گردد، به مجموعه علمی و روش مطالعاتی ایشان نیز عمق، دقت و ملاحظات لازم دیگری بیفزاید.
پژوهش حاضر با روش توصيفي- تحليلي و با هدف تاملي در روش خاورشناسان در فهم احاديث در حوزه امامت، به واكاوي نقادانه كتاب راهنماي رباني در تشيع نخستين از محمد علي اميرمعزي، استاد كرسي شيعه شناسي در دانشگاه سوربن فرانسه ميپردازد. نتايج پژوهش بيان گر آن است كه با وجود نقاط قوت در روش اميرمعزي، مانند استفاده از منابع معتبر و متقدم مرتبط، دقت در تطور معنايي اصطلاحات و تلاش براي تبيين سازمان يافته از مفهوم امام، برخي از آسيبها مانند عدم دقت در استناددهي به منابع، استفاده ناصحيح از اصل تقيه در توجيه برخي از احاديث، عدم تشكيل خانواده حديث و معنايابي بدون استناد براي مفردات حديثي، در روش وي قابل مشاهده بوده كه منتج به ارائه برخي از آموزههاي موهوم در باره آموزه امامت و ويژگيهاي امام گرديده است.
بررسی روش مطالعاتی پژوهشگران مستشرق در حوزه دین و مذهب، نیازمند یک مطالعه دقیق علمی و تحقیقی مستقل است. پژوهش علمی در حوزه مطالعات محققان غرب در رابطه با اسلام شناسی و شیعه شناسی، علاوه بر کمک به فزونی داده های علمی و تحقیقاتی پژوهشگران شیعی، می تواند موجب دستیابی به راهکارهای جدید و دقیق تری در حوزه پژوهش های دین و مذهب شناسی گردد. چنانکه بررسی و تعمق در مطالعات مستشرقان، علاوه بر ایجاد زمینه در تحول تفسیر متون دینی، می تواند در نوع استنباط و اجتهاد مصطلح امروز در حوزه های علمیه دگرگونی ایجاد کند. البته نگرانی های ناشی از تعبیرات غیر دینی و نگاه غیر قداستی به متون مقدس نیز از نتایج غیر قابل اجتناب این سنخ مطالعات است که می تواند دغدغه محققین مذهبی را بر افروزد. هرجند که این دغدغه نباید موجب توقف جریان علمی و رشد و شکفایی ان گردد. این جستار به بررسی شیوه عملی، علمی و تحقیقاتی، یا به بیان علمی «متدولوژی علمی-تحقیقاتی» پروفسور محمد علی امیر معزی شیعه شناس و مستشرق دانشگاه سوربون می پردازد. وی بیشتر از طریق مطالعه و تحقیق در متون و آثار کهن شیعی، سعی در ارائه تصویری از شیعه متقدم و دوران سده های نخست کرده که بیشتر به جنبه های درونی و باطنی مذهب توجه دارد. البته تصویر او از تشیع به نوعی در مسیر کاملا متفاوت از آنجه در نگاه استادش، هانری کربن، شیعه شناس بزرگ فرانسوی تجلی یافته، قرار دارد. به عقیده محخمد علی امیر معزی، تدوین آثار شیعی در سده نخست، بیشتر برخاسته از نگاه سیاسی عالمان شیعی، و در سده دوم و سم هجری، نتیجه جریان باطن گرایی شیعیان است. لزوم تاویل و تفسیر متون مذهبی و نیز در پی مفاهیم باطنی آیات و روایات، نشانی از گرایش شدید تشیع ان دوره به «اصالت باطن» در فهم مبانی دینی دارد.