داود بن أسد بن أعفر (يا عُفير. شايد هم اصلاً: عفر) أبو الأحوص المصري. بنابر گزارش نجاشي (ص ۱۵۷) او فقیه و متکلم و اهل حدیث بوده. پدرش هم از شیوخ اهل حدیث بوده است. تعبیر نجاشی ("اصحاب الحديث") به گونه ای است که ظاهرا مقصود از اهل حدیث بودن آن دو اين است که آن دو در حديث اهل سنت تخصص داشته اند. شايد به همين سبب باشد که در مجامیع روایی شیعی مانند کافی روایتی از آن دو موجود نیست. او دو کتاب درباره امامت داشته یکی كتاب في الإمامة على سائر من خالفه من الأمم، و دیگری کتاب مجرد الدلائل و البراهين.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.