روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.
علم کلام، دانش و مهارتی دینپژوهی است که با کمک متون اسلامی به استخراج و تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم اعتقادی میپردازد، آنها را بر اساس روشها و رویکردهای مختلف درون و بروندینی، اثبات و توجیه میکند و به اعتراضها و شبهات مخالفان اعتقادی پاسخ میدهد. امامت و امامتپژوهی در علم کلام جایگاه ویژهای دارد. بحث پیرامون مسئلة امامت از قرنهای نخست اسلام مطرح بوده و علمای شیعی و سنی در آنباره همنظر نبودهاند. علمای شیعه برای دفاع از این اعتقاد مهم در همان قرنهای اولیه، کتابهایی نوشتهاند، همچنانکه مخالفان نیز آثاری در رد امامت تألیف کردهاند. علاوه بر وجود جریانهای خوارج، سنیگرایی، وهابیگرایی و کسرویگرایی که با طرح شبهات و اشکالاتی ضرورت تحقیق پیرامون دکترین امامت را تقویت میکند، جایگاه امامت در قرآن و روایات نیز ضرورت پرداختن به آن را روشن میسازد. از نصوص دینی برمیآید که امامت از اصول بنیادین اسلام است.گسترة مباحث امامت در دو ساحت امامت عامه و خاصه به سه عرصة تبیینی، اثباتی و دفاعی محدود میشود. مباحث دفاعی امامت نیز در چهار دسته شبهات مطرح میگردد. جایگاه معرفتی امامت، از بحثهای امامتشناسی به شمار میآید. آیا امامت، از اصول دین یا فروع دین و از مباحث کلامی یا فقهی است؟ متفکران اسلامی سه دیدگاه را مطرح کردهاند