شخصیتهایی مانند مرعشي نجفي(ره)، عمر رضا كحاله، عبدالرزاق كمونه، آيينهوند و سترستين، تلاش كردهاند با استفاده از منابعی چون کتابهای رجال، فهرست و انساب، ليستي از کتابهای انساب نگاشته شده توسط انسابنگاران مسلمان ارایه دهند كه كاستيهايي چون فقدان جامعيت و مانعيت، تداخل، تكرار و ... دارند.دلیل عمده کاستیهای این تحقیقات، عدم مراجعه نویسندگان این آثار به تمام منابعی میباشد که میتواند در تهیه فهرست کامل از این کتابها مفید باشد. اين نوشتار برآن است تا با تتبعِ کاملی از منابع اوليه و مقايسه ليستهاي جديد كه جزو پيشينه تحقيق هستند، فهرستي از کتابهای انساب را در ضمن جدولي ارایه دهد تا بتواند به بخشي از مكتوبات چشمگیر مسلمانان بپردازد، با نگاهی هرچند گذرا به این فهرست میتوان به علایق و موضوعات مورد توجه انساب نگاران در نوشتههایشان و ارتباط انسابنگاری با سایر علوم مانند انواع تاریخنگاری، رجال، حدیث و همچنین تطورات انسابنگاری در هفت قرن اول اسلامی دست یافت. این فهرست میتواند به عنوان یک تحقیق آماری و کتابشناسی به عنوان پایه مطالعات در حوزه انسابنگاری قرار گرفته و برای پژوهش های آینده در این موضوع بسیار مفید و مؤثر واقع گردد.
توجه به منابع تاریخی در مطالعات سیره شناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. منابعی که جایگاه کمتری در حوزه تولید میراث مکتوب میان شیعیان را به خود اختصاص داده است. در مقابل اهل سنت، نسبت به نگارش متون تاریخی توجه جدی تری از خود نشان داده اند. هم از این روست که به نظر میرسید برای فهم و تبیین تاریخ تشیع و اهل بیت توجه به این طیف از منابع سنی امری ضرور است. حال این سوال شایسته پاسخ است که برای فهم تاریخی اهل بیت رجوع به دادهای تاریخی اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ در این نوشتار این فرضیه دنبال میشود که به نظر میرسد منابع تاریخی اهل سنت تاثیر معناداری در مطالعات سیره شناسی ائمه دارد. از همین روی تاریخ و سیره امام سجادع بر اساس کتاب تاریخ مدینه مدینه دمشق ابن عساکر(م.571ق.) با سه منبع امامی، یعنی الارشاد شیخ مفید(م.413ق.)، الخرائج قطب راوندی(م.573ق.) و مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب(م.588ق.) مورد مطالعه قرار گرفته تا این فرضیه مورد راست آزمایی قرار گیرد. از این رو با بررسی مقایسه ای میان مقدار اطلاعات ارائه شده میان این سه منبع امامی و یک منبع سنی درباره امام سجادع، نشان داده شده که اختلاف قابل توجهی میان حجمِ کمی و محتوایی اطلاعات ارائه شده آن ها وجود دارد بگونه ای که عدم توجه به آن ها آشکارا در نتایج پژوهش می تواند اثرگذار باشد.
منصب «بابیّت» برای امامان شیعه: در عصر حضور، از جمله رویدادهایی است که برخی از مؤلفان شیعه از دیرباز باورمندانه به آن نگریستهاند و این باور، همچنان مورد پذیرش گروهی از پژوهشگران شیعی است. سنجش اعتبار این باور بر اساس اطلاعاتِ برگرفته از منابع مختلف و بهرهگیری از روشهای تاریخی، رجالی و حدیثی، موضوع این مقاله است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که نشانی از تأیید چنین منصبی توسط امامان شیعه: و یا بسیاری از مؤلفان شیعه که بحث از «باب»ها میتوانست برای آنها مهم باشد، در دست نیست. افزون بر این، منشأ غیرامامی این باور و چگونگی راهیابی آن به تعدادی از منابع امامیه، در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است.