در دوره صفوی زمینه ای برای رشد و گسترش فرهنگ و علوم شیعی به وجود آمد که موجب جذب علما از مراکز دیگر به ایران شد. بیشترش مهاجرت علما از منطقه جبل عامل بود. چگونگی پیدایش نهضت صفوی و روند فکری آنان، نگاهی به تاریخ تشیع در جبل عامل، رابطه شهید اول و سربداران، چگونگی و همراهی های مهاجران با دولت صفوی و پیامد های این مهاجرت در زمینه سیاسی، مذهبی، علمی و ادبی از محوری ترین مباحث این کتاب است.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
«علم امام» از مسائلي است که همواره اذهان علما و متفکران شيعي و حتي بسياري از پيروان ائمه عليهم السلام را به خود مشغول کرده است. بدين روي، سبب ايجاد پرسش هايي از ائمه اطهار عليهم السلام در اين باره شده است. با توجه به پرسش هاي متعددي که در اين زمينه مطرح است، اين نوشتار تنها از يک منظر به اين مساله مي پردازد که آن، علم امام از منظر علماي شيعه است، به اين که شعاع اين علم چه مقدار است و تا کجا امتداد و وسعت دارد. با وجود وحدت نظر انديشمندان شيعي در برخي حوزه هاي بحث علم امام، در بعضي موارد از جمله پرسش مزبور، پاسخ هاي واحدي دريافت نمي شود و به طور کلي، همه نظريه ها را مي توان در سه ديدگاه تقسيم کرد: رويکرد ترديد و سکوت، رويکرد محدوديت علم امام، رويکرد احاطه علمي کامل امام به همه چيز.
این مقاله با هدف مطالعه شخصیت اسطورهای علی بن ابیطالب(ع) در سدههای میانه تاریخ ایران و در گستره متداخلی از حوزههای معماری، ادبیات، فرهنگ عامه و تصوف نگاشته شده است. نویسنده با بهره جستن از رویکرد نظریه ادبی بینامتنیت و مبتنی بر روش رولان بارت، متفکر فرانسوی، کوشیده است نشان دهد چگونه وجهی اسطورهای از این شخصیت مهم اسلامی در کنار شخصیت تاریخی ایشان ایجاد و در طول سدهها و از طریق شبکه فرهنگی درهمتنیده ای بازتولید شده است.
هدف اصلی نوشتار حاضر مطالعه تاريخ اجتماعی عصر صفويه با توجه ويژه به موضوع مهدويت و منجیگرايی است.اهميت اين موضوع به اين امر باز میگردد که اين انديشه در آن روزگار به شکلی پررنگتر و در سطح گسترده حيات اجتماعی مردم مطرح شد؛ چه از روزنه انديشهای فقيهانه که از سوی مذهب تازه رسميتيافته تشيع تغذيه و تقويت میشد و چه از روزنه آنچه مدعيان نجاتبخشی در آن روزگار در جستجوی آن بودند.نويسندگان میکوشيدند انديشه نجاتبخشی را به ويژه در قالب آنچه موعوديت، مهدويت و منجیگرايی خوانده میشود، در چشمانداز حيات فکری، سياسی و اجتماعی اين روزگار جستجو کنند و به بازبينی آن بپردازند.