استحباب و سنت بودن روزه عاشورا، همواره مورد توجه اهل سنت بوده است و بر آن تأکید میشود. از طرفی این روز در نزد شیعیان اهمیت ویژهای دارد و روزه آن را نه تنها سنت و مستحب نمیدانند بلکه آن را بدعت و مکروه میشمارند. بررسیهای تاریخی و روایی چنین مینمایند که روزه عاشورای صدر اسلام نه در ماه محرم، بلکه در روز دهم ماه تشری بوده است که روزه یهود با نام «کیپور» و «عاسور» در آن واقع میشود. علت اشتباه این روز با دهم محرم، تشابه در تلفظ است که عرب هر دو روز را «عاشورا» میخواند و از طرفی روزه آن روز نیز با وجوب روزه رمضان نسخ شده است. احیای این حکم منسوخ، نه تنها سنت نیست بلکه بدعتی است که از سوی افراد همسو با سیاستهای اموی ترویج گردیده است. بر این اساس، تبیین علمی این امر میتواند در کاهش تنشهای فرقهای و مذهبی مؤثر باشد. این نوشتار بر آن است تا پس از اشاره به آرای فقهی و روایتهای این واقعه در منابع فریقین، با رویکردی تاریخی آن به این پرسش پاسخ دهد که ریشه روزه عاشورای صدر اسلام از کجاست و در عصر نبوی چه حکمی داشته است؟
مسلمانان به ویژه شیعیان به موضوع رجعت از عصر پیامبر اکرم (ص) توجه داشته اند؛ به گونه ای که شیعیان اغلب در اثبات آن و اهل سنت در نفی آن کوشیده اند. اختلاف شیعه و سنی در نفی و اثبات رجعت و ردیه آن توسط چند نفر از نویسندگان شیعی! نشان از آن دارد که رجعت همچنان نیازمند بازخوانی است. نگارنده بررسی پیشینه رجعت نگاری اسلامی را در یچه ای برای حل مساله پیش گفته می داند؛ موضوعی که کمتر به آن توجه شده است؛ در نتیجه، مقاله حاضر با این پرسش مواجه می شود که پیشینه رجعت نگاری در شیعه، چه کمکی به حل مساله نفی و اثبات رجعت می کند؟ (سوال) رجعت نگاری در دوره های مختلف، تابعی از اوضاع زمانه بوده و لذا کمتر به بررسی سندی روایت های رجعت، توجه شده است. (فرضیه) بررسی رجعت نگاری در قرن های مختلف، به قصد نشان دادن فراز و نشیب های آن و لزوم توجه به درست نگاری در آن صورت می گیرد. (هدف) تحلیل تاریخی در دو بخش نگاه کمی و کیفی به موضوع رجعت نگاری، شیوه ای است که این مقاله برای عرضه پاسخ سوال برگزیده است. (روش) لزوم بازنگری سندی در احادیث مربوط به رجعت که در پرتو پرهیز از کلی گویی روی می دهد، می تواند تصویر جدی تری از رجعت را نشان دهد. (یافته)
شیعیان، با وجود دفاع معقول و منظم از شریعت اسلام و پایبندی به اصول و ارزشهای آن، گاه از جانب مخالفان، بهویژه برخی از اهلسنت، در معرض تهدید و اتهامات گوناگون قرار میگرفتند. یکی از مهمترین این اتهامات، انتساب آنان به زندقه بود که به مثابه ابزاری از جانب دشمنان برای حذف شیعیان بهکار میرفت.زندقه از جریانهای پیش از اسلام در ایران بود که در عصر اول عباسیان گسترش یافت و خلفا، گروهها و شخصیتهای مختلف، از آن به مثابه ابزاری برای از بین بردن مخالفان استفاده کردند و افراد بسیاری به این اتهام سرکوب شدند که شیعیان هم از جملة آنان بودند.رقابتهای فرقهای و ناتوانی مخالفان در برابر شیعیان، مهمترین دلیل این اتهامافکنی بود. البته در کنار آن باید از رفتار و اعتقادات برخی فرقههای منسوب به تشیع، مانند غالیان، صوفیان و قرامطه هم یاد کرد. عقاید و باورهای ایشان، که در بسیاری از موارد با مخالفت شیعیان هم مواجه میشد، دستاویز مخالفان قرار میگرفت نه تنها این گروهها، بلکه همة شیعیان، به این بهانه متهم به کفر و زندقه میشدند. این نوشتار بر آن است تا دلیل این اتهام را بررسی و تبیین کند و به این پرسش پاسخ دهد که چرا شیعیان گرفتار این اتهام شدند و چرا مخالفان از این اتهام بر ضد شیعیان استفاده کردند؟
امام جواد (ع) در مناظرههاى خود با گروهها و گرايشهاى مختلف، با توجه به وضعيت و شرايط مخاطبان روشهاى متفاوتى را در پيش مىگرفتند كه برخى از آنها را بهعنوان اصول مناظره مىتوان نام برد. شناخت شيوهها و روش پاسخگويى آن حضرت به مخالفان، از نكاتى است كه به تبيين و توجه بيشتر نياز دارد. ايشان در مناظره با افراد مختلف، به دو بعد رفتارى و استدلالى توجه داشتند و ضمن رعايت جايگاه طرف مقابل و احترام به باورهاى آنها، از استدلالهاى عقلى و دلايل نقلى و گاه روش تركيبى براى اثبات ديدگاه خود استفاده مىكردند. استناد به آيات قرآن و سيره و سخن پيامبر (ص)، جايگاه ويژهاى در گفتگوها و مباحثات آن حضرت داشت و گاه نيز در رد عقايد و ادعاهاى مخالفان، به باورهاى آنان استناد مىكردند. اين نوشتار، مىكوشد تا روش مناظرههاى آن حضرت را در محورهاى ياد شده بررسى و تبيين نمايد.