منابع مشابه بیشتر ...

6252d3ff1d53e.JPG

جستاری در دشواری‌های فرهنگی پیش‌ روی شیعیان معاصر مصر

ابوالحسن نواب, عبدالحمید حکیم الاهی, محمد حسن نادم

هرچند تاریخ حضور تشیع در مصر تقریباً با تاریخ ورود اسلام به این کشور هم‌زمان است اما شیعیان در تاریخ معاصر این کشور همواره با مشکلات متعددی روبه‌رو بوده و تحت فشار حکومت‌ها قرار داشته‌اند. امروزه جریان تشیع در مصر، با دشواری‌ها و موانع متعدد داخلی و خارجی مواجه است، از جمله: شکل‌گیری اندیشه‌های افراطی ضدشیعی در مصر، شیعه‌هراسی، قرارگیری در موقعیت فرودستی کمیتی، معضلات امنیتی، فقدان رسمیت مذهبی، نبود مرجعیت دینی و فکری، اتهام ارتباط با ایران و تأمین منافع آن، نبود نهادهای علمی‌فرهنگی شیعی مانند مسجد، حسینیه، حوزه علمیه، چاپ‌خانه، مؤسسه، حزب سیاسی و ...، هجمه‌های تبلیغاتی، فشار اقتصادی،تنگناهای قانونی و ... . جریان‌های افراطی سلفی و نیز دولت‌ها در شمال آفریقا و مصر معمولاً در تضاد با شیعیان‌اند و ضمن سلب آزادی بیان آنها، به تبلیغات مستمر، اغراق‌آمیز و نادرست درباره تشیع مشغول‌اند. افزون بر آن، نگاه امنیتی حکومت و مراکز امنیتی مصر به شیعیان و فعالیت‌های آنان سبب شده است حکومت به بهانه‌های مختلف از این موضوع بهره‌برداری سیاسی کند و هر از چند گاهی با تشدید فشار بر شیعیان مصر از فشار افکار عمومی بر خود بکاهد. برخی مطبوعات مصر نیز برای تخریب چهره جامعه اسلامی شیعه، حقایق را به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهند و بعضاً به سخنان شخصیت‌های سلفی استناد می‌کنند، در حالی که این گروه دشمن شیعیان‌اند و ضمن عرضه اطلاعات نادرست از تشیع، ادبیات موهنی دارند. در این نوشتار می‌کوشیم بعد از اشاره‌ای مختصر به شیعه‌هراسی در مصر و رابطه آن با انقلاب اسلامی، برخی از دشواری‌های فرهنگی شیعیان معاصر مصر را بررسی کنیم.

5e4433161c96e.JPG

خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیرساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانی و خلیفه اللهی

غلامحسین زرگری نژاد

در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانی برای تمام زمامداران یا خلافت نبوی در زعامت سیاسی مسلمانان و جانشینی خلیفه رسول الله، یا منصبی شرعی و نه عرفی به تمام خلفای راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفای راشدین با خلفای اموی و عباسی تفاوتی ماهوی می یافتند، به دلیل تداعی فساد خلفای وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفای زمانه آنان نیز اطلاق می شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش برای آسمانی کردن سلطنت اسلامی و کوشش برای استحاله امامت و خلافت نبوی از سوی عوامل اموی و راویان آن دوره، در ادوار بعدی نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهی در روی زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوی و سیاست خلفای اولیه با نظام استیلایی و فرمانروایی سلطنتی، سنت‌های نبوی و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافی برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفای اولیه محدود شد.