کتاب الامالی، از آثار مهم سید مرتضی، متلکم، ادیب، فقیه و حدیث شناس برجسته امامیه در سده پنجم هجری است که در آن نویسنده به تفسیر آیات متشابه و مشکل و تبیین احادیث دارای لفظ یا معنای دشوار پرداخته است. در این نوشتار، منابع و ابزارهای شریف مرتضی در فهم و تفسیر احادیث، به اختصار بررسی شده است. وی به سبب شخصیت علمی چند وجهی که دارد، از منابع و ابزارهای گوناگون در فقه الحدیث بهره جسته است. اما در مجموع ادبیات و قواعد زبانی و دلیل‌های عقلی و کلامی مهمترین ابزار وی در فقه الحدیث است. به گونه‌ای که می‌توان رویکرد وی در فهم احادیث را رویکرد ادبی-کلامی دانست.

منابع مشابه بیشتر ...

625ac9a44ca34.JPG

أهل بیت علیهم السلام النبوة الأطهار في القرآن الکریم في دراسات المستشرقین

عبدالجبار ناجی

لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین

5e3815d939727.JPG

بررسی تعریف امامت در مدرسه ی بغداد

سیدمحمد عالمی

تعریف امامت، اساس و پایه بحث های امامت پژوهی است. در تفکر شیعه، تعریف سامانمند و منطقی از امامت برای اولین بار از سوی متکلمان مدرسه بغداد مطرح شده است. نویسنده در این نوشتار، تعریف امامت را از دیدگاه مهم ترین شخصیت های مدرسه بغداد موردبررسی قرار داده و ویژگی های این تعاریف و نسبت آن ها با مفهوم نبوت و رسالت از منظر متکلمان مدرسه بغداد و تفاوت این تعاریف را به بحث گذاشته و در پایان به ارزیابی عام رویکرد مدرسه بغداد در تعریف امامت پرداخته است. از نظر نویسنده، به لحاظ روشی، رویکرد متکلمان مدرسه بغداد در تعریف امامت موردپذیرش است، ولی به لحاظ محتوا و جامع ومانع بودن و تناسب آن با معارف قرآنی و روایی در ارتباط با امامت، با اشکالاتی مواجه است. به همین جهت تعریف امامت با توجه به جایگاه آن در قرآن و روایات، نیازمند تکمیل و بازبینی است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

56ba104cdffe3.jpg

شیوه های علمی ائمه متاخر علیهم السلام در مقابله با باورهای نادرست

علی‌نقی خدایاری

دوره امامان متاخر(ع) از سال 183ق با شهادت امام کاظم(ع) شروع شده و در سال 260ق با شهادت امام حسن عسگری(ع) خاتمه می یابد. گروه های مختلفی که ائمه متاخر(ع) با آن ها روبرو بودند، به سه دسته ملحدان، اهل کتاب و مذاهب اسلامی قابل تقسیم بندی اند که شیوه های برخورد این بزرگواران با این گروه ها می تواند برای مرمشق و آموزنده باشد. ازبررسی سیره و تاریخ زندگی امامان متاخر(ع) برمی آید که آن ها برخوردهای زیادی با افکار و باورهای نادرست و منحرف داشتند و شرایط سخت و اختناق شدید باعث نشده که از تبیین درست راه مستقیم دست بردارند، شیوه های علمی که ائمه متاخر(ع) از آن ها استفاده کردند، عباتنداز: تبیین عقلی آموزه مورد شبهه، رفع کج فهمی ها با تبیین صحیح آموزه های اعتقادی، استفاده از مقبولات خصم، بیان پیامدهای اعتقادی، شناسایی و نقد ریشه باور انحرافی، ذکر احتمالات و انتخاب احتمال درست، استفاده از حصر عقلی، بیان تعارض آموزه انحرافی با قرآن، ارائه معیار صحت و سقم حدیث، پاسخ به شبهه با طرح احتمالی و افشای زهدنمایی منحرفان.

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/کلیات
مقاله
547ed24adae84.jpg

مواجهه متكلّمان امامى با فلسفه در سده ششم هجرى

علی‌نقی خدایاری

يكى از مباحث درخور مطالعه در ساحت تاريخ كلام اماميه، شيوه مواجهه و تعامل متكلّمان امامى با فلسفه و آموزه‏هاى فلسفى در دوره‏هاى گوناگون است. بر پايه مطالعه حاضر، در سده ششم هجرى، مواجهه اماميان با فلسفه، بر دو گونه رويارويى مثبت، و رويارويى منفى و انتقادى، صورتْ بسته است. در بخش مواجهه مثبت، گونه‏هايى چون: به كارگيرى مبانى و آموزه‏هاى فلسفى در اثبات مسائل كلامى، پذيرش برخى آموزه‏هاى فلسفىِ مغاير آموزه‏هاى كلامى، تاريخ‏نگارى فلسفى، نقل سخنان فيلسوفان در متون اخلاقى، مناقب نگاشته‏ها و تفاسير قرآن كريم، قابل شناسايى‏اند. مواجهه منفى با فلسفه و آموزه‏هاى فلسفى نيز در سه شكل نقد عمومى، ردّيه‏نگارى و نقد مبانى و آموزه‏هاى فلسفى، صورت بسته است. مهم‏ترين مسائل اختلافى و مورد نقد متكلّمان امامى نيز عبارت‏اند از: نحوه فاعليت خدا، ديرينگى جهان، فلسفه آفرينش، حقيقت انسان، معاد، قول به طبايع، معجزه و راه شناخت پيامبران. در كتاب نقض، مواجهه مثبت با فلسفه، نمودى ندارد و رويكرد نويسنده به فلسفه و آموزه‏هاى‏ فلسفى، سراسر منفى و انتقادى است.

کلام و فرق/کلام و اعتقادات/مناظرات
مقاله