خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
شناخت و ارزیابی رفتارها و مناسبات شیعیان در تعامل با امامان ع ، ره یافتی ضروری برای شناخت دقیق عقاید آنان و سیرة ائمه اطهارع است . این مهم در حوزه های گوناگون اعتقادی ، فرهنگی ، اجتماعی و... نیازمند بررسی است . در پژوهش حاضر، باورها و مناسبات اعتقادی شیعیان با امامان دوازده گانه ع در دوران حضور، مورد بررسی قرار گرفته است ؛ افزون بر این ، گونه های مختلف روابط اعتقادی شیعیان با ائمه ع شناسایی و معرفی شده و به این پرسش که شیعیان چگونه از مقام رفیع معنوی ائمه ع بهره می بردند و آیا روابط شیعیان با امامان ، متناسب با جایگاه الوهی ایشان بوده ، پاسخ داده شده است . تلاش شیعیان عصر حضور، برای شناخت امامان ، دفاع از کیان امامت و پیشوایان معصوم و تمسک به مقام معنوی ائمه اطهارع ، از مهم ترین محورهای مناسبات شیعیان در حوزة اعتقادی است که با وجود تفاوت رفتاری شیعیان در برخی موارد، سیر تکامل معرفتی و رفتاری ایشان در تعامل با امامان ، مشهود است .
وضع فرهنگی شیعیان غزنین پیش از تاسیس حکومت ابدالی ها، متفاوت و گاه افتخارآفرین است، ولی پس از روی کار آمدن این حکومت تا زمان حمله عبدالرحمان خان به هزارستان، در هاله ای از ابهام قرار دارد. لذا این پرسش اصلی پیش می آید که اوضاع فرهنگی شیعیان غزنین از آغاز شکل گیری حکومت ابدالی ها تا آغاز حمله عبدالرحمان خان به هزارستان (1160-1309 ق) چگونه بوده است؟ فرضیه تحقیق حاضر این است که شیعیان غزنین در این مقطع تاریخی، از نظر فرهنگی بسیار عقب مانده هستند و عامل عمده آن، سیاست های خصمانه حاکمان افغان در قبال شیعیان و بی لیاقتی امیران و خوانین محلی بوده است. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، هویدا ساختن وضع فرهنگی شیعیان غزنین، بیان عوامل و تبیین دلایل آن است. اثبات جایگاه علمی-ادبی، مراکز فرهنگی، شخصیت های موثر فرهنگی، آگاهی دینی، دین باوری، اهتمام به مراسم و مناسبت های مذهبی از یافته های مقاله است.
تاریخ تحولات فرهنگی - اجتماعی جوامع بشری، نشان میدهد که مهاجرتهای دستهجمعی، پیامدهای زیادی بر زندگی فردی - اجتماعی مهاجران به وجود میآورد. بر اساس این واقعیت تاریخی، پژوهش حاضر، به موضوع مهاجرت و حضور بیش از سه دهه شیعیان افغانستان به ایران و چه دستاوردهای آن میپردازد؛ به ویژه اینکه شیعیان افغانستان هیچ محدودیتی برای همسانسازی با جامعه مقصد نداشتند؛ نه از نظر دینی- فرهنگی و نه از لحاظ زبانی و غیره. از این رو،با این پرسش مواجه میشویم که پیامدهای اجتماعی مهاجرت شیعیان افغانستان به ایران در ابعاد وضعیت فرهنگی - اجتماعی زنان، پوشش و اعیاد ملی مهاجران چه بوده است؟ این مقاله تلاش میکند تا این موضوع را موشکافی کند و با استفاده از روش اسنادی (کتابخانهای) بدان پاسخی علمی دهد و فرضیه مهاجرت به ایران و علت ارتقاء جایگاه فرهنگی - اجتماعی بانوان و فرهنگ پذیری مهاجران در پوشش و اعیاد ملی را تحلیل نماید. بررسیهای صورت گرفته نیز به این یافتهها انجامیده که مهاجرت به ایران، نگاه مهاجران را نسبت به زنان تغییر داده و افزایش سطح سواد، فعالیتهای سیاسی و اقتصادی زنان را به دنبال آورده و پوشش مهاجران و اعیاد ملی آنها را نیز تغییر داده است؟