از مباحث مهم امامت، علم و گستره دانش امام است؛ بحثی که در طول تاریخ، همواره مورد توجه دانشمندان شیعه بوده و کتابهای متعددی نیز در این زمینه تالیف شده است. دو کتاب بصائر الدرجات (صفار) و الحجلآ (از مجموعه الکافی کلینی) از تالیفات مهم عصر غیبت صغرا بوده و بررسی دیدگاه های مولفان آن، در شناخت فکری حوزه حدیثی قم بسیار مهم و موثر است. صفار و کلینی که میراثداران حوزه حدیثی قم هستند، با جمع آوری روایات این موضوع، دانش امام را در گستره خلقت و تقدیرات معرفی کرده اند. این پژوهش، با نفی اختلاف میان کافی و بصائرالدرجات، بر این نکته تاکید می کند که کلینی نه تنها از گفتمان حوزه حدیثی قم دست برنداشت، بلکه آن را به گونه ای نظام مند و در قالبی جدید ارائه کرد. در این پژوهش ـ همچنین ـ تلاش شده چینشی جدید از روایات این بحث (گستره علم امام) بر مبنای متعلق های علم ارائه گردد. این چینش که برگرفته از روایات گستره علم است، معیار واحدی برای مقایسه باب ها و روایات دو کتاب فراهم می نماید.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.
علم امام از مقولات بحث انگیز و جنجالى دانش کلام است. از دیر زمان این مسأله مورد بحث متکّمان شیعى قرار داشته و تاکنون نیز از جایگاه و حرمت بحث کاسته نشده است. در سیر تاریخى مباحث دوگرایش عمده فکرى دیده مى شود: 1 . اعتقاد به علم وسیع امام: ضمائر و نهان آدمیان زبانها و لهجه ها صناعات و... در میان متکلّمان شیعه ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختى (م 311 هـ) از قدیمى ترین کسانى است که در میان طرفداران این اعتقاد نام برده مى شود. این اندیشه به مرور توسعه یافت و در اعصار اخیر در اذهان متکلّمان و محدّثان و متدینان تفکّر حاکم گردید. 2 . اعتقاد به علمِ محدود امام گرایش دیگرى بودکه از همان دوره هاى اولیه پس از غیبت کم و بیش مطرح شد. شیخ مفید و سپس شاگردان او: سید مرتضى و شیخ طوسى از این دیدگاه دفاع کردند و شاید بتوان این ادعا را داشت که دیدگاه مسلّط کلامى در قرون اوّلیه پس از غیبت بود. در این نوشتار گزارشى از اندیشه گرایش دوّم صورت مى گیرد. بدون آن که درستى و یا نادرستى آن ارزیابى شود. هدفِ عمده آن گزارش آن است که اولاً سیر تاریخى مواضع کلامى شیعه مکشوف گردد و ثانیاً پاره اى از تعصّبات رایج به سعه صدر مبدّل شوند و راه تبادل و تفاهم افکار میسّر و ممکن شود. تذکر دیگر آن که ما با نقل کلمات متکلّمان متقدم شیعى این نکته را پیگیرى نمى کنیم که دعوى آنان را به کرسى نشانیم. آراى اعتقادى متقدمان همانند افکار و نظرات فقهى آنان نیست. اگر در زمینه فتاوى و استنباطاتِ فقهى متقدّمان گروهى ارجِ ویژه قایلند در مورد افکار کلامى و اعتقادى آنان چنان باورى روا نیست; زیرا درک و معرفت حقایق هستى که عقاید دینى در جمله آنند با مرور زمان و رشدِ اندیشه کمال پذیر خواهد بود. با این تذکار بایستى خواننده خود رااز حجاب بزرگ انکاریِ افکار متقدمان رها کند و به راستى و نادرستى براهین و استدلال آنان بپردازد و داورى کند. در پیشاپیش طرح بحث سزاست که در آغاز درباره صحّت انتساب دیدگاه اول به ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختى سخن به میان آید وسپس اندیشه هاى شیخ مفید و شاگردان وى نقل گردند.
بررسی روش اطمینان به صدور حدیث، تاریخی همپای عصر صدور حدیث دارد. اعتبارسنجی احادیث در بین اصحاب امامیه در دورههای مختلف امری رایج بوده است. نقد محتوای آموزه منسوب به امام(ع)، معیار اعتبار سنجی در دوران ائمه(ع) و محدثان پیشین شیعه است. در این پژوهش، عوامل رویکرد اعتبار سنجی مبتنی بر نقد محتوای آموزههای منسوب به امامان شیعه و پیامدهای آن بررسی و بر این نکته تاکید شده است که این روش، معیار پیشینیان در پذیرش یا رد خبر منسوب به معصومان(ع) بوده است. تفاوت دیدگاه های اعتقادی و سطح استعداد اصحاب، بروز جریان انحرافی غلو و ایجاد فضای تقیه را میتوان مهم ترین عوامل این رویکرد برشمرد. بازخوانی این عملکرد از آن جهت اهمیت دارد که معیار محدثان شیعه در انتقال احادیث به کتاب های خویش و نقد آثار سایر راویان بوده است.
کتاب الکافی در دورههای مختلف و قرون متمادی به عنوان برجستهترین اثر حدیثی شیعه شمرده شده است. این کتاب، حاصل تلاش علمی کلینی و استفاده از مهمترین حوزههای حدیثی عصر اوست. ری، قم، بغداد و کوفه مهمترین حوزههای علمی شیعه در دوران کلینی بودند که وی از آثار حدیثی آنها بهره برده است. برخی از مستشرقان کتاب الکافی را متأثر از عقلگرایی معتزله بغداد دانسته و معتقدند کلینی دیدگاه نصگرایی حوزه قم را در کنار عقلگرایی حوزه بغداد کمرنگ ارائه کرده است. پیش فرض این نظریه، تألیف الکافی در حوزه حدیثی بغداد است. این پژوهش نشان میدهد که الکافی در بغداد نگارش نیافته و بر خلاف دیدگاه مستشرقان، الکافی نماد علمی حوزه قم به شمار میرود و قم، نصگرای بدون عقل نبوده است؛ بلکه نگاه حوزه حدیثی قم در آن زمان نقل همراه با عقل است.