برغواطه از بربرهای صُفریّه مذهبی بودند که در نیمه اول سده دوم هجری در مغرب اقصی با تکیه بر ساده اندیشی و نارضایتی قبایل از شرایط سیاسی، با تبلیغ آیینی التقاطی و ادعای مهدویت، حکومتی تشکیل دادند که تا میانه سده پنجم هجری تداوم یافت. استراتژی های گفتمانی دولت برغواطه متکی بر اندیشه مهدویت برای مدتی در سیادت آنها تاثیر گذاشت، اما با غلبه گفتمانهای شیعه و اهل سنت که با عنوان جهاد به مقابله با آنان برخاسته بودند، تضعیف و سرانجام توسط دولت مرابطان استیلای خود را از دست دادند. این مقاله در پی تبیین چرایی و چگونگی تاثیر گفتمان مهدویت در مشروعیت و هژمونی آنان با استفاده از واکاوی نظری تحلیل گفتمان ارنستولکلوئو و شنتال موف است.
رستاخیز شیعه در میان شیعیان خلیج فارس نوعی اعتراض به محرومیت هایی بود که در طول تاریخ همواره بر آنان تحمیل شده بود. در جامعه کویت نیز عقاید سیاسی موجود در میان شیعیان طیفی را در بر می گیرد که از نگرش های چپ گرا، لیبرال، سکولار تا ایدئولوژی محافظه کار اسلام گرا امتداد دارد.و علیرغم این تنوع گرایش ها ، شیعیان کویت از طیف های مختلف با ایجاد گروه ها و تشکل هایی ، به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود بوده و با این که شیعیان بیش از 30 درصد از جمعیت کویت را تشکیل می دهند ولی تا چند سال گذشته حق دخالت در امور سیاسی واجتماعی کویت را نداشتند. اما سرانجام با پافشاری و ایجاد تشکیلاتی منظم برای پیگیری خواسته های خود، سرانجام توانستند در مسائل سیاسی و اجتماعی کویت نقشی هرچند کمرنگ ولی امیدوار کننده داشته باشند البته باید اذعان داشت که ایدئولوژی مذهبی شیعی در کویت از انقلاب اسلامی ایران متاثر بوده است. بر این اساس هدف اصلی این مقاله واکاوی جایگاه شیعیان در تحولات سیاسی کویت می باشد در ضمن روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای است.
سرزمین دوردست مغرب، از آغاز گسترش اسلام تا قرن چهارم قمری، پذیرای دولتهای اسلامی از جمله: ادریسیان (172ـ372ق)، خوارج بنیمدرار (155ـ352ق) و خوارج بنیرستم (160ـ296ق) بوده است. تقارن زمانی و همعصری میان دولتهای یادشده، به نزدیکی در روابط میان آنها انجامید. در خلال همعصری این دول، گونهای از مناسبات و رفتار سیاسی در دو بعد مسالمتآمیز و خشونتآمیز در حوزههای مذهبی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفت. نظر به اینکه دولت شیعی ادریسیان با دولتهای خوارج همعصر بود، رفتار سیاسی این دولت برای تشکیل حکومت و حفظ منافع آن، در فضا و مکانی که سابقه تشکیل دولت شیعی نبوده، تأمل برانگیز است. این پژوهش، سعی دارد تا عوامل مؤثر بر رفتار سیاسی دولت شیعی ادریسیان را با دولتهای خوارج بنیمدرار و بنیرستم، با روش تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل، بررسی نماید و در کنار آن، به پیامد رفتار سیاسی این دولت بپردازد. برای این منظور، در این پژوهش برای بازشناسی رفتار سیاسی ادریسیان، به مبحث قدرت و منافع حکومتها، بر اساس آرای نظری مکتب کثرتگرایان پرداخته میشود.
فیلسوف اسماعیلی،حجت العراقین،حمید الدین کرمانی(م.411 ق)در تکوین،و تکمیل آرای فلسفی اسماعیلیه و تشریح مبانی فکری-کلامی فاطمیان نقش مؤثری بر عهده داشت.طرح مجدد تئوری امامت ائمه فاطمی و پیوند جایگاه علوی و تجسم مراتب دنیوی امام با مراتب خلقت و هستی،از شاخصههای بارز تفکرات علمی اوست.دغدغه این پژوهش،پاسخ به این پرسش اساسی است که سازوکار حمید الدین در تئوریزه کردن مفهوم امامت و بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه کداماند؟فرضیه مرکبی که در پاسخ به این دو پرسش مطرح است آنکه:حمید الدین با ارائه طرحوارهای تلفیقی و تطبیقی(علوی و سفلی) که رویکردی تأویلی،اساسی عقلانی و ماهیتی فلسفی داشت،به بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه پرداخت و طرح سازمانیافته مبانی کلامی اسماعیلیه را با محوریت امام فاطمی ارائه داد.