رستاخیز شیعه در میان شیعیان خلیج فارس نوعی اعتراض به محرومیت هایی بود که در طول تاریخ همواره بر آنان تحمیل شده بود. در جامعه کویت نیز عقاید سیاسی موجود در میان شیعیان طیفی را در بر می گیرد که از نگرش های چپ گرا، لیبرال، سکولار تا ایدئولوژی محافظه کار اسلام گرا امتداد دارد.و علیرغم این تنوع گرایش ها ، شیعیان کویت از طیف های مختلف با ایجاد گروه ها و تشکل هایی ، به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود بوده و با این که شیعیان بیش از 30 درصد از جمعیت کویت را تشکیل می دهند ولی تا چند سال گذشته حق دخالت در امور سیاسی واجتماعی کویت را نداشتند. اما سرانجام با پافشاری و ایجاد تشکیلاتی منظم برای پیگیری خواسته های خود، سرانجام توانستند در مسائل سیاسی و اجتماعی کویت نقشی هرچند کمرنگ ولی امیدوار کننده داشته باشند البته باید اذعان داشت که ایدئولوژی مذهبی شیعی در کویت از انقلاب اسلامی ایران متاثر بوده است. بر این اساس هدف اصلی این مقاله واکاوی جایگاه شیعیان در تحولات سیاسی کویت می باشد در ضمن روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای است.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
شناخت و ارزیابی رفتارها و مناسبات شیعیان در تعامل با امامان ع ، ره یافتی ضروری برای شناخت دقیق عقاید آنان و سیرة ائمه اطهارع است . این مهم در حوزه های گوناگون اعتقادی ، فرهنگی ، اجتماعی و... نیازمند بررسی است . در پژوهش حاضر، باورها و مناسبات اعتقادی شیعیان با امامان دوازده گانه ع در دوران حضور، مورد بررسی قرار گرفته است ؛ افزون بر این ، گونه های مختلف روابط اعتقادی شیعیان با ائمه ع شناسایی و معرفی شده و به این پرسش که شیعیان چگونه از مقام رفیع معنوی ائمه ع بهره می بردند و آیا روابط شیعیان با امامان ، متناسب با جایگاه الوهی ایشان بوده ، پاسخ داده شده است . تلاش شیعیان عصر حضور، برای شناخت امامان ، دفاع از کیان امامت و پیشوایان معصوم و تمسک به مقام معنوی ائمه اطهارع ، از مهم ترین محورهای مناسبات شیعیان در حوزة اعتقادی است که با وجود تفاوت رفتاری شیعیان در برخی موارد، سیر تکامل معرفتی و رفتاری ایشان در تعامل با امامان ، مشهود است .
بنیهاشم و خاندان پیامبر(ص) پس از رحلت ایشان به حاشیه رانده شدند. یکی از نظریات مطرح در تبیین این پدیدۀ تاریخی، وجود تفاهمات پیشینی برخی اصحاب در دوران حیات پیامبر؟صل؟ میباشد. با این حال، از سویی نشانهها، سویهها و زمینههای این تفاهمات مورد واکاوی کافی قرار نگرفته است و از سوی دیگر، عمدتاً ادلۀ ارائهشده اندک بوده و یا در مواردی از دلالت بر مدعا قصور داشته است. بدینرو در جُستار حاضر در صدد بررسی و تحلیل نشانههای پیدایش، ابعاد، روند و زمینههای جریانی هستیم که در دوران پیامبر؟صل؟ نوعی از تحزّب را در برابر بنیهاشم شکل داده بود. بر اساس این پژوهش، تحزّبی جدّی در میان برخی مسلمانان قریشی و غیرقریشی علیه بنیهاشم وجود داشته که رقابتهای پیشااسلامی، نبردهای عصر نبوت، چشمانداز جانشینی و عدم تسامح امام علی بن ابیطالب(ع) در دین، به نحو چشمگیری در پیدایش آن نقش داشته است.
مظاهر مشترک میان طریقت های صوفیه و تشیع در کردستان، یکی از عوامل تاثیرگذار در گرایش طوایفی از کردها در چند قرن اخیر به پذیرش مذهب تشیع بود؛ زیرا در زیر سلطه دامنگیر آداب و مناسک طریقتی بر کردستان، نمادها و مظاهر بسیاری از عقاید شیعی در میان کردها رواج یافت و تبعیت مردم کرد از مذهب امام شافعی را تا حد تکفف در نماز، کیفیت انجام وضو و ادای اذان تنزل داده بود. کردهای پیرو طریقت های صوفیه در موضوع توسل، زیارت قبور، تبعیت از شیخ طریقت و غیره به مانند شیعیان عمل می کردند و در فضای چنین اعتقادی اختلاف چندانی با شیعیان احساس نمی کردند. بنابراین طریقت های نقشبندی، قادری، نعمت اللهی و جلالی شایع در سراسر مناطق کردنشین، زمینه ورود افکار و عقاید شیعی به کردستان را فراهم کردند و در قالب افکار و عقاید صوفیه، مروج عقاید شیعی در میان کردها بودند. همگرایی و نزدیکی عقاید طریقت و تشیع، نزدیکی هرچه بیشتر طوایفی از کردها به مذهب تشیع را فراهم نمود و رشد تشیع در میان طوایفی از کردها - بخصوص کردهای نواحی جنوب کردستان - را بدنبال داشت. اما سقوط دامنه عقاید طریقت در کردستان که با سرعت از اواخر دوران پهلوی شروع و در دوران انقلاب اسلامی تمامی کردستان را در بر گرفت، به جدایی مرزهای تشیع و تسنن و افتراق آن ها در نواحی کردنشین انجامید. این که آیا ﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺑﺮای رﺷﺪ ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ؟ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﻣﺸﺘﺮک ﻃﺮﯾﻘﺖﻫﺎی ﺻﻮﻓﯿﻪ و ﺗﺸﯿﻊ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟ و ﯾﺎ ﻣﺤﻮ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻃﺮﯾﻘﺘﯽ در ﻣﯿﺎن ﮐﺮدﻫﺎ در ﭼﻨﺪ دﻫﻪ اﺧﯿﺮ، در روﻧﺪ واﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺮدم ﮐﺮد از ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺷﯿﻌﯽ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮده اﺳﺖ؟ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺳﺆالﻫﺎﯾﺎﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶاﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﻨﺎد ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮاﯾﻦ ﻣﺨﺘﻠﻒ اوﺿﺎع ﮐﺮدﺳﺘﺎن، در ﭘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آنﻫﺎ هستیم.