منزلت و جایگاه اهل بیت(ع) در قرآن کریم یکی از موضوعاتی است که در نهج البلاغه از آن سخن به میان آمده است؛ موضوعی که توجه به آن از دو حیث «عترت شناختی» و «قرآن شناختی» مهم ارزیابی می شود.عبارت «فانزلوهم باحسن منازل القرآن» در خطبه 86 و «فیهم کرائم القرآن» در خطبه 153 دو شاهد موضوع اند که واکاوی دلالی و مفهومی آنها، از وجوه معنایی عمیق و دقیقی حکایت دارد که از نگاه بیشتر مترجمان و شارحان پنهان مانده و به تبع آن، به نکات معرفت شناختی آنها در حوزه منزلت اهل بیت(ع) اشاره نشده است. به نظر می رسد درنگ سندی درباره «فیهم کرائم القرآن» و نسخه پژوهی آن هم مغفول مانده است.نویسنده در این مقاله می کوشد با پردازش شواهد یادشده، تصویری درست و شایسته از منزلت قرآنی اهل بیت(ع) در کلام امیرمؤمنان ارائه دهد.
بدون تردید مرجعیت علمی، یعنی تبیین و تفسیر آیات مبهم و متشابه و بیان معارف و احکامی که به روشنی و صراحت در قرآن کریم نیامده، مانع برداشت نادرست و نزاع علمی در میان مسلمانان است. این امر از شئون و وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که پس از ایشان به اهل بیت علیهم السّلام واگذار شد. یکی از ادله مهم این مسئله که در منابع روایی اهل سنت نیز به آن پرداخت شده، روایات نبوی مورد پذیرش اهل سنت است. ایشان معتقدند اگر چیزی با سنّت نبوی که در راس آن سخنان رسول خداست اثبات شده باشد، حجت و معتبر است. احادیثی مانند ثقلین، مدینه العلم و سفینه نوح از جمله روایات بیان کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السّلام است که در این نوشتار با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای، چگونگی دلالت آنها بر مرجعیت علمی عترت پیامبرصلی الله علیه و اله با تکیه بر منابع مکتوب اهل سنّت بررسی شده است. در این جستار این نتیجه به دست آمده است که پاره¬ای از این احادیث تنها در مورد حضرت علی علیه السّلام وارد شده است، اما از آنجا که علم آن حضرت بعد از ایشان به دیگر امامان منتقل شده است، این شان شامل دیگر معصومین علیهم السّلام نیز خواهد شد.
رواج گفتمان عقلگرایی و علمگرایی را باید فرصتی مغتنم برای ترسیم تصویری شایسته و بایسته دربارة تعامل عقل، علم و دین برشمرد. در منظومه معرفتی شیعه عقل از دو منظر هستی شناختی و کارکردشناختی و علم از سه منظر1. علوم تجربی؛2. مطلق علوم؛ 3. علوم وحیانی و الهامی میتواند مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس، عقل و علم از دو حیث 1. حیث ملازمت؛ 2. حیث تاثیرپذیری میتوانند با هم تعامل داشته باشند. از حیث ملازمت، عقل با علم از نوع سوم رابطه تساوی برقرار ساخته که در آن، سخن از ملازمت و معیت عقل و علم است؛ یعنی هر عاقلی عالم و هر عالمی عاقل است و با علم از نوع اول و دوم رابطه عموم و خصوص من وجه را برقرار میسازد؛ یعنی عدم ملازمت و معیت عقل با علم غیرالهامی. از حیث دوم، یعنی کارکرد متقابل عقل و علم، عقل جهت باروری خود علم را خوانده و علم نیز برای رشد و شکوفهاش دستش به سوی عقل بلند است. به بیان دیگر، عقل و علم موجب همافزایی و تکامل یکدیگر برای کشف حقیقت میباشند. سخن آخر آنکه دین نه تنها مانع، بلکه هادی ای است که انسان را به سوی عقل و علم والاتر و برتر رهنمون ساخته و قادر است انقلاب عقلی و علمی برپا کند.
برخی روایات در منابع اسلامی از همگامی قرآن و عترت سخن گفته اند. در میان این روایات، آنچه در نهج البلاغه آمده، دچار خدشه شده است؛ اما بسیاری از منابع معتبر متقدم و متاخر شیعی و سنی، این روایات را با مضامین مختلفی نقل کرده اند و می توان به آنها اعتماد نمود. هرچند در روایت موجود در نهج البلاغه تاملاتی وجود دارد. از حیث دلالی سه وجه معنایی برای این روایات مطرح است: 1) معیت قرآن و اهل بیت در سیره علمی و عملی؛ 2) معیت در رتبه و منزلت؛ 3) معیت در یاری و پشتیبانی یکدیگر. تحلیل این وجوه معنایی، نتایج و لوازمی را در دو حوزه عترت شناسی و قرآن شناسی درپی خواهد داشت که در این تحقیق بدان اشاره می شود