بدون تردید مرجعیت علمی، یعنی تبیین و تفسیر آیات مبهم و متشابه و بیان معارف و احکامی که به روشنی و صراحت در قرآن کریم نیامده، مانع برداشت نادرست و نزاع علمی در میان مسلمانان است. این امر از شئون و وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که پس از ایشان به اهل بیت علیهم السّلام واگذار شد. یکی از ادله مهم این مسئله که در منابع روایی اهل سنت نیز به آن پرداخت شده، روایات نبوی مورد پذیرش اهل سنت است. ایشان معتقدند اگر چیزی با سنّت نبوی که در راس آن سخنان رسول خداست اثبات شده باشد، حجت و معتبر است. احادیثی مانند ثقلین، مدینه العلم و سفینه نوح از جمله روایات بیان کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السّلام است که در این نوشتار با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای، چگونگی دلالت آنها بر مرجعیت علمی عترت پیامبرصلی الله علیه و اله با تکیه بر منابع مکتوب اهل سنّت بررسی شده است. در این جستار این نتیجه به دست آمده است که پاره¬ای از این احادیث تنها در مورد حضرت علی علیه السّلام وارد شده است، اما از آنجا که علم آن حضرت بعد از ایشان به دیگر امامان منتقل شده است، این شان شامل دیگر معصومین علیهم السّلام نیز خواهد شد.
زیارت جامعه کبیره، روایتی در وصف مقام، صفات و جایگاه امامت است که میتوان بر اساس آموزههای آن، به شناختی جامع از امامت رسید. یکی از صفات امام که در این زیارت به آن اشاره شده، صفت علم امام است. علم امام بر اساس مضمون این روایت، دارای قلمروی گسترده و تام است که از نور وجود ائمه و شئون هدایتگری و زعامت آنان سرچشمه میگیرد و بازگوکننده دانشی معصومانه و خطاناپذیر است. شان هدایت و ولایت ائمه، اثباتکنندة برتری و لزوم اعلم بودن آن وجودهای مقدس است. در این نوشتار با بهره گیری از منابع مکتوب کتابخانهای و بر اساس آموزههای زیارت جامعة کبیره، این نتیجه به دست آمده است که امام، علم خویش را از قرآن، رسول اکرم(ص)، وحی و دریافت از فرشتگان و ارث از انبیای پیشین حاصل میکند. بنابراین، امام میتواند علم خود را از ملک و روحالقدس به صورت وحی و الهام دریافت کند و از انبیای گذشته به ارث برد که راه و روش دسترسی به علوم انبیای سلف در روایات دیگر به تفصیل گشوده شده است.
در مورد جهان پس از وفات حضرت مهدی علیهم السلام دیدگاه ها و نظریاتی ارائه شده است برخی هرج و مرج پنجاه ساله برخی دیگر به وقوع قیامت بعضی استمرار حکومت توسط مهدیون و گروهی دیگر رجعت ائمه علیهم السلام را مطرح کرده اند هریک از دیدگاه های چهارگانه در میان قدما و معاصران قائلانی دارد که نیاز به تحلیل و پژوهش است. وجه اهمیت این موضوع نیز در این است که گروهی از جریان های انحرافی در فضای مهدویت با تمسک به نظریه مهدیون تلاش نموده اند تا دیدگاه خود را اثبات کنند و به ویژه رجعت ائمه علیهم السلام و مومنان و کافران محض را در دوران پس از ظهور حضرت مهدی علیهم السلام منکر شوند و از این رهگذر وجود بیست وچهار امام را برای شیعه ادعا کنند. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و پس از جبران نواقص مطالعات قبلی اعم از عدم ارائه کامل نظریات و عدم نقد کامل دیدگاه های دیگر ، به اثبات دیدگاه رجعت ائمه علیهم السلام و حکومت ایشان پرداخته و از این رهگذر استدلال برخی جریان های مدعی را باطل نموده ایم
مهم ترین اصل اعتقادی که بیشترین اختلاف در آن پدید آمد، امامت و مساله جانشینی پیامبر اسلام است. شیعه امامیه (اثناعشریه) برای اثبات امامت دوازده پیشوای معصوم ادله نقلی و عقلی اقامه می کند که یکی از دلایل نقلی، حدیث «اثناعشر» است که از طرق گوناگون در مجامع روایی فریقین آمده است. علامه ابن شهر آشوب با عنایت ویژه به این حدیث به پژوهش های قابل تحسین دست زد و بر اساس آن در بخش های گوناگون کتاب ارزشمند المناقب به اثبات امامت ائمه اثناعشر پرداخته است. وی با دسته بندی روایات به بازگویی پیشینه محتوایی حدیث اثناعشر به پیش از خلقت آدم، زمان پیامبران آسمانی، پس از ظهور اسلام و بالاخره اسناد روایی فریقین پرداخته است. این نوشتار در تلاش است با تکیه بر پژوهش انجام گرفته در کتاب «المناقب»، حدیث «اثناعشر» را در اندیشه کلامی ابن شهر آشوب گزارش کند.