معرفى اجمالى‏ « تحليل تاريخى نشانه‏هاى ظهور» اثر مصطفى صادقى، كاوشى است در باب نشانه‏هاى تاريخى ظهور حضرت مهدى( عج) كه اين نشانه‏ها را با معيارهاى علمى تحليل و بررسى مى‏كند. كتاب به زبان فارسى و در سال 1383 ش نوشته شده است. تحليل تاريخى نشانه‏ها، نقد و بررسى منابع روايى موجود و پاسخ‏گويى به بسيارى از شبهات و پرسش‏ها، انگيزه تأليف بوده و كتاب به سفارش پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت( ع) نوشته شده است. ساختار كتاب با دو مقدمه از مؤلف در بيان انگيزه تأليف و برخى ويژگى‏هاى اين اثر، آغاز شده است. مباحث، مى‏كوشند تا با ژرف انديشى در موضوع مهدويت و بررسى زمينه‏هاى پيدايش شبهه و پرسش، سستى شبهات انديشه مهدويت را آشكارتر ساخته و با نگاهى منتقدانه درباره چهار منبع و نود و چهار حديث از روايات علايم ظهور، به سه سؤال مهم پاسخ گويد: 1. چه ارتباطى بين نشانه‏هاى ظهور و حوادث تاريخى وجود دارد؟ 2. آيا حوادث تاريخى كه تصور مى‏شود از علايم ظهورند، واقعاً از نشانه‏هاى ظهور مى‏باشند؟ 3. آيا اين روايات جعلى است؟ مجموع پاسخ به اين سؤالات، در دو فصل و در قالب شانزده گفتار، ارائه شده است. مؤلف از همه علامت‏هاى ظهور بحث نمى‏كند، بلكه آنچه احتمال مى‏رود در گذشته رخ داده باشد بررسى مى‏شود. بررسى همه اخبار درباره يك نشانه، ارتباط آن با نشانه‏هاى ديگر، بحث از صحت و سقم روايت‏ها و تحليل و نقد منابع آن‏ها، از ويژگى‏هاى خاص كتاب است. از امتيازات اين اثر مى‏توان به كتاب‏نامه، كتاب‏شناسى مختصر علايم ظهور و فهرست اعلام آن اشاره كرد كه در پايان كتاب درج شده است. گزارش محتوا مؤلف معتقد است، بيشتر روايات مربوط به ظهور حضرت مهدى( عج) و نشانه‏هاى آن را بايد در سه كتاب« الغيبه نعمانى»،« الغيبه شيخ طوسى» و« كمال الدين شيخ صدوق» و همچنين« الفتن ابن حماد» جستجو كرد. بدين جهت و به دليل ويژگى هر يك از اين كتاب‏ها و تفاوت‏هايى كه در اسلوب دارند، در فصل اول، گفتار اول، به بررسى مختصر اين چهار كتاب پرداخته است. نتيجه اين بررسى چنين است كه در سه كتاب اول، به دليل وثاقت مؤلفان آن‏ها، جاى هيچ شك و شبهه‏اى نيست؛ اما كتاب ابن حماد، مملو از روايات جعلى بوده و حتى بسيارى از احاديث آن از نظر اهل سنت نيز قابل اعتماد نيست. دوم، به بررسى راوياتى پرداخته كه در اكثر سلسله اسناد روايات علايم ظهور وجود دارند. اين راويان عبارتند از: احمد بن محمد بن محمد بن سعيد معروف به« ابن عقده» كه با بيش از چهل روايت بيشترين سهم را دارد، پس از او به ترتيب، على بن حسن بن فضال، على بن حمزه بطائنى و فرزندش حسن، جعفر بن محمد فزارى، عبيدالله بن موسى علوى، على بن احمد بنديجى و... كسانى‏اند كه در سلسله اسناد واقع شده‏اند. از آنجا كه محور اصلى مباحث، نشانه‏هاى ظهور است، در سوم، به معناى علامت و نشانه اشاره شده و چون در روايات مربوط به اين موضوع، واژگان ديگرى هم به كار رفته، بعد از پرداختن به مفهوم علامت، علامت در قرآن و حديث، اقسام علامت و نشانه سمبليك، توضيح داده شده است. در چهارم، درباره تاريخچه بيان علائم ظهور حضرت مهدى( عج) در اسلام، در دو مقام بحث شده است: 1- سير بيان نشانه‏ها در كلام معصومان و صحابه. 2- تاريخچه منابعى كه اين احاديث را گزارش كرده‏اند. رسول اكرم( ص) و ائمه( ع)، شيعه و بلكه همه مسلمانان را با فرهنگ انتظار تربيت كرده و از غيبت و ظهور حضرت مهدى( عج) به عنوان منجى، سخن گفته‏اند. اما در طول تاريخ گروه‏هايى درباره مصداق اين منجى، به انحراف كشيده شده و درباره افراد زيادى ادعاى مهدويت كرده‏اند كه پنجم، از گروه‏هايى كه چنين ادعاى درباره آن‏ها صورت گرفته، گفتگو كرده و هدف اصلى آن، آشنايى با عوامل و انگيزه‏هاى احتمالى جعل و تحريف در موضوع مهدويت است. بيشتر مؤلفان در منابع خود، فهرستى از علائم ظهور ارائه نكرده و آن‏ها را در قالب روايت بيان كرده‏اند. مؤلف با اشاره به اين كه تنها منبع كهن و معتبرى كه در كنار نقل روايات، ليستى از نشانه‏ها به دست داده، كتاب ارشاد شيخ مفد است، از اين رو، كار او را در ميان منابع متقدم و معتبر شيعه، استثناء دانسته و ششم را، به بيان فهرست ارائه شده توسط وى اختصاص داده است. در برخى از منابع روايى، نشانه‏هاى ظهور، با علامت‏هاى نزديك شدن قيامت آميخته شده و لذا در هفتم، به مقايسه مواردى از اين علائم كه به« اشراط الساعه» نيز معروف شده‏اند، در منابع دو فرقه، پرداخته شده است. فصل دوم در شش گفتار، به نقد و بررسى اخبار و روايات مربوط به خروج پرچم‏هايى پيش از ظهور، قتل نفس زكيه، خروج سفيانى، طلوع خورشيد از غرب، قيام خراسانى و ظهور سيد حسنى پرداخته كه نتيجه آن چنين است: 1- روايات مربوط به بيرون آمدن پرچم‏هاى سياه از سمت مشرق و خراسان، دو دسته‏اند: الف) بخشى پيش‏گويى قيام بنى عباس است كه عباسيان پس از رسيدن به حكومت آن‏ها را جعل كرده‏اند. ب) بخش ديگر كه كلمه مهدى( ع) در آن‏ها وجود دارد، به دسته اول ارجاع و با آن تفسير مى‏شوند، بنابراين« رايات سود»، نشانه ظهور مهدى( ع) نيست. 2- از ميان روايات مربوط به كشته شدن نفس زكيه، تنها چند خبر اهميت دارند كه تنها دو يا سه روايت آن قابل پذيرش‏اند. با اين حال، احتمال كشته شدن انسانى پاك سيرت كه مرگ او نشانه‏اى براى ظهور به شمار آيد، منتفى نيست. 3- مهم‏ترين نشانه‏اى كه براى ظهور گفته مى‏شود، خروج سفيانى است و هر چند ابهام‏هاى مربوط به دخالت امويان و عباسيان در اين اخبار جدى است؛ ولى نمى‏توان اصل موضوع آن را انكار كرد. 4- طلوع خورشيد از مغرب، نشانه ظهور مهدى( ع) نيست و به نظر مى‏رسد اين موضوع از نشانه‏هاى قيامت است. 5- دو عنوان خراسانى و حسنى، كمترين اخبار را به خود اختصاص داده و اثبات علمى نشانه بودن آن دو دشوار است.

منابع مشابه بیشتر ...

625ac638798ad.JPG

آغاز غیبت امام دوازدهم (عج): حیرت شیعیان و نقش عالمان شیعه در رفع آن

لطف الله جلالی

غیبت امام دوازدهم علیه‌السلام، به‌ویژه آغاز غییبت کبری که از سال 329 ق آغاز شد، آغاز دوران دشواری در جامعه شیعی به لحاظ اعتقادی بود که شیعیان، با بحران بزرگی مواجه شده و به حیرتی عجیب گرفتار شدند. نوشتار حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پس از اشاره‌ای کوتاه درباره غیبیت صغری و کبری و چگونگی آغاز غیبت کبری، به بررسی وضعیت اعتقادی شیعیان و حیرتی که آنان بدان گرفتار شدند پرداخته و علل آن را بررسی کرده و سپس، به نقش برجسته عالمان شیعه برای رفع این حیرت پرداخته است. بر اساس این تحقیق، در این دوران، سردرگمی گسترده و بحرانی فراگیر دامنگیر شیعیان بوده که شیعیان از بغداد تا اقصی نقاط خراسان، درگیر آن بوده و باعث پراکنده شدن شیعیان به فرقه‌های گوناگون شده بوده است. سه عامل طولانی شدن غیبت، اختناق و شدت تقیه، و شبهه‌افکنی فرقه‌های دیگر به‌ویژه زیدیه و معتزله از مهم‌ترین عوامل پیدایش این بحران بوده است. اما آنچه اهمیت بیشتری داشت، نقش عالمان شیعه در زدودن این بحران و حیرت، و روشنگری آنان در این جهت بود. آثار بسیاری در قرن چهارم و پنجم هجری از سوی بسیاری از بزرگان شیعه نگاشته شد که نشانه اهتمام آنان به رفع بحران از جامعه شیعه به حساب می‌آید.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5a0990dc12d48.JPG

سیره ی اطلاعاتی و ضداطلاعاتی ائمه ی معصومین(ع)

مصطفی صادقی

بیشترین برخورد اطلاعاتی و ضداطلاعاتی قابل استنباط از تاریخ و سیره ی ائمه ی معصومین(ع)، مربوط به دوره ی خلافت امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی(ع) است؛ متأسفانه چنین اقداماتی به صورت صریح و جدّی برای دیگر ائمه ی معصومین(ع) ثبت و ضبط نشده است. ممکن است عدم اطلاع ما از این موضوع، به دلیل مخفی بودن فعالیتهای آن بزرگواران بوده باشد، اما شواهد و قرائنی نیز در دست نیست که نشان دهد آن حضرات، برنامه ی مشخصی برای نفوذ در دستگاه خلافت داشته و با بهره مندی از یک تشکیلات منظم، از توطئه های دشمنانِ خود باخبر میشده اند. مقاله ی حاضر با بررسی روایات و گزارش هایی که به این دو موضوع در زندگی ائمه ی معصومین(ع) میپردازد، تلاش دارد سیره ی پیشوایان دینی را در کشف توطئه ها شناسایی کند.

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/کلیات
مقاله