چکیده عالمان و طلاب شیعی، در تحولات فرهنگی، مذهبی و سیاسی افغانستان، نقش¬ داشته¬اند. آنان در افغانستان قبل از اشغال، دوره تجاوز روس¬ها و پس از آن، در جایگاهی بیدارگرایانه قرار گرفته¬اند اما این نقش و جایگاه، آشکارا بررسی نشده است. از این رو، آثاری در این زمینه به چشم نمی¬خورد. با این وصف، آیا بالندگی و پویایی بیداری اسلامی افغانستان، از عالمان و طلاب شیعی نشأت گرفته است؟(سؤال) تحصیل و ارتباط وسیع عالمان شیعی با نجف و قم به همراه وجود استبداد و استعمار در افغانستان، آنان را در مقام بیدارگران آن کشور قرار داد.(فرضیه) غرض آن است که از یک سو، تصویری روشن از تأثیر حوزه¬های نجف و قم بر بیداری سیاسی افغانستان ارائه شود و از سوی دیگر، رابطه بین عالمان و طلاب شیعی افغانی با بیداری سیاسی به میان آید.(هدف)با مطالعه تاریخی- تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای و میدانی، می¬توان به پاسخ سؤال دست یافت.(روش) مراکز دینی نجف، در بیداری سیاسی برای احقاق حقوق سیاسی شیعیان، آغازگری بیداری سیاسی، مطرحشدن روحانیان در عمل سیاسی و تلاش برای وحدت سیاسی شیعیان مؤثر بوده¬اند. مراکز دینی قم نیز در دفاع ازحقوق سیاسی شیعیان، گسترش اسلام سیاسی و انقلابی، محوریت روحانیان در رفتار سیاسی، مشارکت سیاسی حداکثری شیعیان و شکلگیری احزاب و تشکلهای سیاسی تأثیر گذارده است.(یافته)
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
شناخت و ارزیابی رفتارها و مناسبات شیعیان در تعامل با امامان ع ، ره یافتی ضروری برای شناخت دقیق عقاید آنان و سیرة ائمه اطهارع است . این مهم در حوزه های گوناگون اعتقادی ، فرهنگی ، اجتماعی و... نیازمند بررسی است . در پژوهش حاضر، باورها و مناسبات اعتقادی شیعیان با امامان دوازده گانه ع در دوران حضور، مورد بررسی قرار گرفته است ؛ افزون بر این ، گونه های مختلف روابط اعتقادی شیعیان با ائمه ع شناسایی و معرفی شده و به این پرسش که شیعیان چگونه از مقام رفیع معنوی ائمه ع بهره می بردند و آیا روابط شیعیان با امامان ، متناسب با جایگاه الوهی ایشان بوده ، پاسخ داده شده است . تلاش شیعیان عصر حضور، برای شناخت امامان ، دفاع از کیان امامت و پیشوایان معصوم و تمسک به مقام معنوی ائمه اطهارع ، از مهم ترین محورهای مناسبات شیعیان در حوزة اعتقادی است که با وجود تفاوت رفتاری شیعیان در برخی موارد، سیر تکامل معرفتی و رفتاری ایشان در تعامل با امامان ، مشهود است .