خاخام ریون فایرستون (Reuven Firestone) خاورشناس آمریکایی در مقاله خود، با استفاده از سیر تاریخی تعیین ذبیح حضرت ابراهیم(ع) در ادیان ابراهیمی و بر مبنای شناختی که از این ادیان دارد و به باور اهمیت نژاد و آباء و اجداد از نظر همه پیروان ادیان، به مقایسهای بین یهودیت، مسیحیت و اسلام میپردازد. وی حضرت اسحاق(ع) را از نظر یهودیت، مسیحیت و شیعه متقدم، و حضرت اسماعیل(ع) ـ که خود نیز قایل بر ذبیح بودن وی است ـ از نظر اهل سنت و شیعه متأخر، به عنوان قربانی منتخب معرفی میکند، و نظریات قابل تأملی را ارائه مینماید که پذیرش آنها به منزله قبول سست و بی اعتبار بودن مبنای عقاید شیعی است و در پایان، شباهت مذهب تشیع را به مسیحیت و تسنن را به یهودیت از باب بنیانگذاری توحید ناب از سوی اهل سنت و ادامه آن توسط شیعه نتیجه میگیرد. در این پژوهش، ضمن بیان ویژگیهای بارز مقاله مذکور، با استفاده از آیات و روایات و شروح و تفاسیر علما بر آنها، و اثبات این که شیعه متقدم و متأخر، با وجود هر دو نوع روایات در منابع شیعی، در تعیین ذبیح حضرت ابراهیم(ع) اختلافی نداشتهاند، مبانی و نظریات ضعیف و نادرست مقاله را استخراج کرده و به نقد و رد آنها - که بر پایه انتساب نادرست اقوال، بیان نااستوار سیر دیدگاهها، تلقی نادرست از روایات شیعه، آمارهای نادرست، و اتهام به شیعه در ابداع روایت و... صورت گرفته - پرداخته شده است تا خود دلیلی باشد بر استواری عقاید شیعه، که ناشی از تمسک به اهل بیت است.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
پژوهش حاضر با روش توصيفي- تحليلي و با هدف تاملي در روش خاورشناسان در فهم احاديث در حوزه امامت، به واكاوي نقادانه كتاب راهنماي رباني در تشيع نخستين از محمد علي اميرمعزي، استاد كرسي شيعه شناسي در دانشگاه سوربن فرانسه ميپردازد. نتايج پژوهش بيان گر آن است كه با وجود نقاط قوت در روش اميرمعزي، مانند استفاده از منابع معتبر و متقدم مرتبط، دقت در تطور معنايي اصطلاحات و تلاش براي تبيين سازمان يافته از مفهوم امام، برخي از آسيبها مانند عدم دقت در استناددهي به منابع، استفاده ناصحيح از اصل تقيه در توجيه برخي از احاديث، عدم تشكيل خانواده حديث و معنايابي بدون استناد براي مفردات حديثي، در روش وي قابل مشاهده بوده كه منتج به ارائه برخي از آموزههاي موهوم در باره آموزه امامت و ويژگيهاي امام گرديده است.
«لقاء الله» منتهای حرکت آدمی، و روح همه تعالیم و معارف الهی است. اما به رغم اشباع این بحث از نظر کلامی، در باب مراد از «لقاء الله» در آیات قرآن، میان مفسران شیعه که همگی پیرو یک مکتب کلامی هستند، اختلاف نظر دیده میشود و آراء ایشان به 3 دسته قابل تقسیم است: مجاز بودن «لقاء الله»، شهود باطنی یا علم حضوری در آخرت (با سکوت نسبت به شهود باطنی در دنیا)، و شهود باطنی یا علم حضوری در دنیا. اختلاف آراء بین مفسران بزرگ شیعه، بهترین دلیل بر لزوم بررسی آیات و روایات برای دست یافتن به وحدت نظر میباشد؛ زیرا این اختلاف، منتهای حرکت آدمی را در هالهای از ابهام فرو برده است. در این مقاله، با مسلم گرفتن عدم امکان رؤیت جسمانی باریتعالی، فارغ از بحثهای کلامی، به اختلاف دیدگاههای شیعه امامیه که بازتاب آن در تفسیر آیات لقاء الله بوده، پرداخته شده تا مفهوم حقیقی «لقاء الله» در قرآن کریم روشن گردد.
وجود شواهد و منابع دربارة واقعة عاشورا، به روشنی مبینّ این مطلب است که بعد حماسی این واقعة سترگ از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن به شمار میرود. اما این بعد حیاتی در تاریخ شعر عاشورایی به ندرت انعکاس مییابد و در مقابل ابعاد تراژدی و عرفانی مجالی برای خودنمایی نمییابد. اما رویکرد حماسی بعد از انقلاب اسلامی به یکباره احیا میشود و بعد از سالها کم توجهی و کم اقبالی، در شعر عاشورایی انقلاب به رویکردی اساسی و پر کاربرد تبدیل میگردد و اکثر شاعران انقلاب مضامین حماسی را بهطور گسترده و با بسامد بالا در اشعارشان به کار میبرند. از عوامل احیای رویکرد حماسی در شعر انقلاب اسلامی میتوان از تحولات عصر مشروطه، بینش حماسی متفکران انقلاب اسلامی و مهمتر از همة اندیشههای امام خمینی(ره) نام برد. رویکرد حماسی در شعر عاشورایی انقلاب دارای ویژگیها و مختصات منحصر به فرد همچون پیروزی خون بر شمشیر، استمرار عاشورا، نگاه حماسی به مرگ و جز آن میباشد که در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد.