حکومت هایی که در جامعۀ قرن هفتم تا نهم هجري در ایران به قدرت رسیدند داراي مشروعیت مردمی نبودند و مهم تر آنکه از سوي مشایخ متصوفه که در آن روزگار در حال کسب قدرت و نفوذ روزافزون در میان مردم بود، تهدید میشدند. کارگزاران حکومتی مجبور بودند به عنوان قدرت سیاسی برتر آن روزگار، با صوفیان به عنوان قدرت مذهبی برترجامعه به رقابت - بپردازند. در چنین شرایطی کارگزاران باید تدبیري میاندیشیدند تا طبقۀ در حال قدرت را مانند حکومت سربداران از صحنۀ رقابت حذف کنند یا او را مانند بسیاري از مشایخ صوفیه آن دوره با خود همراه سازند. در اکثر موارد، کارگزاران حکومتی در پی سازش با آن ها برمیآمدند و از این طریق مهمترین معضل خود که مشروعیت بود را حل می کردند؛ بر این اساس کارگزاران حکومتی در راستاي نیل به هدف مورد نظر خویش در جهت رشد اندیشه صوفیانه به اجراي سیاستهایی متوسل شدند که مقاله حاضر به بررسی این سیاست ها می پردازد. پژوهش حاضر بر آن است با رویکردي توصیفی تحلیلی بر مبناي مطالعه تاریخی نحوه کسب مشروعیت کارگزاران حکومتی عصر ایلخانی و تعامل آنان با مشایخ و سلسله هاي صوفیه قرن هفتم تا نهم هجري را بررسی و تبیین نماید.

منابع مشابه بیشتر ...

626001e4eadc6.JPG

جایگاه فقهای شیعه در مناسبات دینی و اجتماعی ایران عصر صفویه

محمدمحسن حسن پور, مهدی ذوافقاری

نهضت دینی صفویه که توانست با تأسیس حکومت و رسمیت بخشیدن به تشیع به ‌عنوان مذهب رسمی، خدمات بی‌نظیری به اسلام شیعی در ایران بنماید، زمینه‌ساز استقرار و قدرت یافتن و کسب موقعیت اجتماعی تدریجی فقهای شیعه در ایران شد. با توجه به پیشینه تصوف صفویه، این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که از منظر کارکرد مشروعیت دینی، فقهای شیعه چه جایگاهی در تعامل با دولت داشتند و قدرت و میزان نفوذ آنها در عرصه اجتماعی، به‌ویژه برای ترویج و اجرای احکام اسلامی چه میزان بوده است؟ یافته‌های پژوهش، حکایت از آن دارد که مشروعیت دینی دولت صفویه، تنها برآمده از فقهای شیعه نبود و صفویان، اقتدار دینی خود را از منابع گوناگون، از جمله حمایت جریان تصوف و برخی عناوین قدرت‌آفرین مانند سیادت و نیابت امام(ع) به دست آورده بودند. برخی شاهان صفوی، جایگاه ویژه‌ای برای فقهای شیعه قائل بودند و در دستگاه دیوانی نیز مناصب رسمی متعددی به آنها تعلق داشت؛ اما در عمل، قدرت واقعی و نفوذ اجتماعی شاه، قابل ‌مقایسه با هیچ صاحب‌منصب دیگری نبود و تمایلات شخصی شاه، بر مقدرات کشور حاکم بود. تنها در اواخر دوره صفویه بود که قوام ‌یافتن نهاد دینی قدرتمند و شکل‌گیری منصب ملاباشی، بر اقتدار فقها افزود.

62541bc4d075a.JPG

عوامل موثر بر شکل‌گیری و گسترش تسنن دوازده امامی و تاثیر متقابل آن با تشیع در قرن نهم هجری

ناصر جدیدی, پوراندخت رمضان جماعت

هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر شکل‌گیری تسنن دوازده امامی در قرن نهم هجری و تاثیرات متقابل آن در برابر تشیع می‌باشد. تلاش نگارندگان بر آن است تا به این پرسش جواب داده شود که چه عواملی در شکل-گیری اولیه و توسعه تسنن دوازده امامی در این قرن موثر بوده است؟ و تسنن دوازده امامی و تشیع چه تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشته‌اند؟ یافته‌های این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی صورت‌گرفته، حاکی از این است که برچیده‌شدن حلافت عباسی به عنوان قدرتمندترین نهاد دینی اهل تسنن، سبب شد تاسایر گروه‌های مذهبی بویژه شیعیان مجال فعالیت در فضای خاص سیاسی آن دوران را یافته و به تدریج بر تعداد پیروانشان افزوده‌شود. در کنار این امر فراگیر‌شدن نهضت‌‌های صوفی درایران با توجه به تسامح مذهبی تیموریان، نوعی خاص از تفکر جدید را وجود آورد که سعی داشت تا ضمن پایبندی به اصول مذهب تسنن، توجه ویژه‌ای به امامان شیعه (ع) داشته و روند متعادلی در همزیستی تسنن و تشیع در ایران بوجود‌آورد که تحت عنوان تسنن دوازده امامی شناخته می‌شود. در این بین تصوف به عنوان حلقه واسط جریانی شد که حاصل آن گذر مذهبی ایران از تسنن محض به تشیع در حدفاصل قرون هفتم تا نهم هجری بود.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5a16d6b5b57b9.JPG

پیوستگی وقف و تشیع و تاثیرات اجتماعی اقتصادی آن در عصر صفوی

احمد عقیلی

این مقاله به بررسی ارتباط وقف با تشیع، ارتباط گسترش تشیع با گسترش موقوفات در دوره صفوی پرداخته است. هدف مقاله آن است که نشان دهد چگونه رسمیت و گسترش تشیع توانست بر روند گسترش وقف در ایران تاثیر گذارد. همچنین مشخص می کند که تقویت و گسترش وقف بر گسترش تشیع در جامعه دوره صفویه جهت دهی می کرد. توسعه و تعالی نقش و مفهوم وقف می تواند به عنوان عاملی برای تحول اجتماعی و تکامل در اقتصاد اسلامی و فرهنگ کشور گردد. به عبارتی دیگر قابلیت های بنیادی نهفته در اصل وقف می تواند موجد و عامل مهمی در رونق و تحول اقتصادی و فرهنگی گردد.

تاریخ/دولت های شیعی/ایران/صفویه
مقاله
580238fc60501.png

بررسی نقش صحابه ایرانی امام جواد (ع) در گسترش تاریخ نگاری اسلامی در دوران عباسی

احمد عقیلی

با شروع دوره زعامت و رهبرى امام جواد (ع)، ايشان مانند اجداد گرامى‏شان، با سياست تقيه، هم حفظ جامعه شيعه و هم بيان احكام اسلامى را سرلوحه اقدامات خويش قرار دادند. بر اين اساس به فعاليت‏هاى علمى همت گماشته، شاگردان بسيارى تربيت كردند كه توانستند بر حيات علمى و دينى جامعه اسلامى تأثير گذارند. از جمله شاگردان برجسته ايشان، مى‏بايست به شاگردان ايرانى آن حضرت اشاره كرد كه در گسترش برخى از علوم به ويژه علم تاريخ- كه تحت تأثير حكومت به علمى دربارى درآمده بود- همت گماشتند. شاگردان آن حضرت سعى بر آن داشتند تا با استفاده از سخنان امام جواد (ع)، وقايع تاريخى را چنان‏كه اتفاق افتاده بنگارند و با تحريفاتى كه دستگاه خلافت به آن دست زده بود به مقابله برخيزند. بر اين اساس، مقاله به روش مطالعه كتابخانه‏اى با اتكا به اسناد و منابع تاريخى و تحليل آن‏ها، اين فرضيه را مطرح مى‏نمايد كه شاگردان ايرانى امام جواد (ع)، در پرداختن به علم تاريخ و بيان حقايقى كه دستگاه خلافت عباسى آن‏ها را تحريف يا مخفى‏ مى‏كرد، بسيار تأثيرگذار بودند؛ به گونه‏اى كه تاريخ‏نويسان بعدى با استفاده از آثار ايشان، به بيان بعضى از واقعيات تاريخى عصر خلافت عباسى پرداختند. فرضيه‏اى كه در اين مقاله با استفاده از روش مطالعه كتابخانه‏اى و تحليل داده‏ها به آن پرداخته مى‏شود.

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/امام جواد(ع)
مقاله