سادات به جهت انتساب به پیامبر اسلام، همواره در میان مردم دارای احترام و موقعیت ویژهای بودند و حکام تازه مسلمان مغول در این زمینه اهتمام زیادی به خرج میدادند. پس از فروپاشی امپراطوری مغول، امیر تیمور گورکان که خویشتن را وارث آن امپراتوری میدانست. بسیاری از ابعاد سیاست ایلخانان از جمله توجه و احترام به سادات را ادامه داد. تیمور همواره خود را حامی و ناجی سادات میدانست و همیشه سعی میکرد آنها را به گرد خویش جمع کند و هرگاه شهری را فتح میکرد، سادات را مورد نوازش قرار میداد و بزرگان آنها را به سمرقند دعوت میکرد و امکانات و امتیازات زیادی در اختیار آنها قرار میداد و بسیاری از مناصب دینی مانند صدرات، قضاوت و نقابت سادات را به بزرگان سادات واگذار میکرد. مرگ تیمور و آشفتگیهای پس از آن، به موقعیت سادات لطمه زیادی وارد آورد و آنان دیگر آن اعتبار سابق را نداشتند، ولی بعضی از جانشینان تیمور از جمله شاهرخ و سلطان حسین بایقرا، مانند سلف خویش برای سادات احترام زیادی قائل بودند.
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر شکلگیری تسنن دوازده امامی در قرن نهم هجری و تاثیرات متقابل آن در برابر تشیع میباشد. تلاش نگارندگان بر آن است تا به این پرسش جواب داده شود که چه عواملی در شکل-گیری اولیه و توسعه تسنن دوازده امامی در این قرن موثر بوده است؟ و تسنن دوازده امامی و تشیع چه تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتهاند؟ یافتههای این پژوهش که به صورت توصیفی- تحلیلی صورتگرفته، حاکی از این است که برچیدهشدن حلافت عباسی به عنوان قدرتمندترین نهاد دینی اهل تسنن، سبب شد تاسایر گروههای مذهبی بویژه شیعیان مجال فعالیت در فضای خاص سیاسی آن دوران را یافته و به تدریج بر تعداد پیروانشان افزودهشود. در کنار این امر فراگیرشدن نهضتهای صوفی درایران با توجه به تسامح مذهبی تیموریان، نوعی خاص از تفکر جدید را وجود آورد که سعی داشت تا ضمن پایبندی به اصول مذهب تسنن، توجه ویژهای به امامان شیعه (ع) داشته و روند متعادلی در همزیستی تسنن و تشیع در ایران بوجودآورد که تحت عنوان تسنن دوازده امامی شناخته میشود. در این بین تصوف به عنوان حلقه واسط جریانی شد که حاصل آن گذر مذهبی ایران از تسنن محض به تشیع در حدفاصل قرون هفتم تا نهم هجری بود.
ظلم ستیزی و عدالت طلبی از اهداف بسیاری از جنبش ها در تاریخ ایران بوده است. این مفاهیم زمانی برجسته می شدند که مردم تحت سلطهٔ حاکمان مستنبد قرار داشتند و اوضاع سیاسی،اجتماعی و اقتصادی رو به وخامت می گذاشت. عصر مغولان و ایلخانان از جمله این دوره های تاریخ ایران است که ظلم و بی عدالتی در جامعه گسترش یافت و باعث پدید آمدن جنبش های مردمی ظلم ستیز و عدالت طلب شد. نهضت شیعی سربداران در قرن هشتم هجری قمری از جنبش های ظلم ستیز و عدالت طلب مخالف مغولان بودکه توانست با بازتولید مفاهیم ظلم ستیزانه و عدالت طلبانه شیعی حدود نیم قرن در خراسان حکومتی را تشکیل دهد . این پژوهش می کوشد تا پاسخی به این سوال دهد که چرا مفهوم ظلم ستیزی و عدالت طلبی بیشترین نقش را در تشکیل و موفقیّت حکومت سربداران خراسان داشته است ؟نتایج پژوهش بر این نکته تاکید دارد که عدالت طلبی و ظلم ستیزی نهضت سربداران تحت تاثیر نهضت عاشورا و فرهنگ اهل بیت قرار داشته است و این نهضت با توسل به این مفاهیم موفق به تشکیل حکومت شد. لذا شناسایی و معرفی اهداف ظلم ستیزانه و عدالت طلبانه نهضت شیعی سربداران از اهداف این پژوهش به شمار می آید. روش تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیل و متکی بر منابع کتابخانه ای است.