به هر روی لازم است علل نزدیکی و نفوذ علما به دربار صفویه و نقش عظیم علمای شیعه در آن عصر-باتوجه به پیشینهء تاریخی ظلم حاکمان و وجود فرصتی مناسب و مغتنم برای پاسداری از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله در دوران صفویه-به اختصار بررسی شود تا بیاساس بودن پارهای از عیب جوییها،سوءظنها و حتی توهینها نسبت به بزرگان علم و فقهات-که هدفی جز خدمت به اسلام و شیعه،و ترویج تشیع مظلوم و احیای مکتب اهل بیت علیهم السلام نداشتهاند-آشکار شود،همچنین بایسته است با بیان ژرفای خدمات و عظمت و قداست کار علمی و دینی این علما،تعهد و رسالت بزرگ آنان روشن،و از مقامشان دفاع گردد. یک بار دیگر میگوییم: با همه تشکیکهایی که در جنبش صفویه شده و حرکت شاه اسماعیل را بیشتر یک جنبش سیاسی دانستهاند تا یک جنبش مذهبی و تغییر آن نخست از یک حرکت عمیق صوفیانه غیراسلامی و غیرشیعی به یک فرقه شیعه غالی در عصر جنید پسر ابراهیم پسر سید علی سیاهپوش فرزند صدر الدین پسر شیخ صفی و نوه شیخ زاهد گیلانی و سپس تبدیل آن به یک حزب سیاسی شورشی و حتی تشکیک در سیادت صفویه و شیخ صفی الدین و بالاتر،تردید و شک در ایرانی بودن آنها و نیز عدم تشیع نخستین او،همه و همه میرساند که این نقش و قدرت علما و فقها شیعه بوده است که از آنان حاکمان مقتدر و شیعه دوازده امامی ساختهاندو اصول و مبانی و فرهنگ تشیع اثنی عشریه را به وسیله آنان رواج دادهاند و آنان را به صورت یک مذهب رسمی و قدرتمند در عرصه جهان عرضه کردهاند،زیرا تشیع فکری و عملی از جنید به بعد مخصوصا شاه اسماعیل و دیگر سلاطین این سلسله،هویدا و آشکار بود و خود شاه اعتراف زیادی در پیروی از مرام اهل بیت علیهم السلام و شیعه دوازده امامی دارند که بر کسی پوشیده نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
«علم امام» از مسائلي است که همواره اذهان علما و متفکران شيعي و حتي بسياري از پيروان ائمه عليهم السلام را به خود مشغول کرده است. بدين روي، سبب ايجاد پرسش هايي از ائمه اطهار عليهم السلام در اين باره شده است. با توجه به پرسش هاي متعددي که در اين زمينه مطرح است، اين نوشتار تنها از يک منظر به اين مساله مي پردازد که آن، علم امام از منظر علماي شيعه است، به اين که شعاع اين علم چه مقدار است و تا کجا امتداد و وسعت دارد. با وجود وحدت نظر انديشمندان شيعي در برخي حوزه هاي بحث علم امام، در بعضي موارد از جمله پرسش مزبور، پاسخ هاي واحدي دريافت نمي شود و به طور کلي، همه نظريه ها را مي توان در سه ديدگاه تقسيم کرد: رويکرد ترديد و سکوت، رويکرد محدوديت علم امام، رويکرد احاطه علمي کامل امام به همه چيز.