مسکن سنتی، همواره بر اساس عقاید مذهبی ساکنان آن خلق میشد و معمار سنتی تا حد امکان به اصول، قواعد و روشهای احداث خانه در آیات و احادیث توجه مینمود؛ لذا اثری که خلق میکرد، بر مبنای آن الگوها شکل میگرفت و همواره روح دینی در مسکن سنتی جریان مییافت. بر این اساس، این مقاله در جهت پاسخگویی به سؤال و تأیید فرضیه الگوهای هویت شیعی در مسکن سنتی چیست؟ شکل گرفته است: فرضیه: بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان (به طور مستقیم و غیرمستقیم) الگوهای هویت شیعی درباره مسکن و محل زندگی، دریافت میشود و میتوان آنها را در طراحی مسکن معاصر به کار برد. روش تحقیق از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی و روش جمعآوری اطلاعات از نوع کتابخانهای با مطالعه اسناد سخت و نرم و نیز مطالعه میدانی است. نتایج پژوهش، نشان میدهد الگوهای هویت شیعی بر اساس آیات و احادیث در ابعاد کالبدی و مفهومی، دستهبندی میشوند که الگوهای هنر، اخلاق، طبیعت، نور، رنگ و شفافیت، در زیرمجموعه ابعاد مفهومی و الگوهای هندسه و تناسبات، سلسلهمراتب، حریم، فضای تهی و انعطافپذیری، در زیرمجموعه ابعاد کالبدی قرار میگیرند. در این زمینه، شایسته است با توجه به هویت ایرانی- اسلامی و رواج مذهب تشیع در کشورمان، به الگوهای شیعی در طراحی مسکن امروز توجه شود.
موضوع پژوهش حاضر، بررسی آماری نقش موالی خاندان اشعری در کتب اربعه شیعه است که در آن، تعداد احادیث نقل شده از چهار تن از محدثان قمی قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری به نامهای احمد بن محمد بن خالد برقی، محمد بن حسن صفار قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم قمی و محمد بن یحیی العطار در کتابهای الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیبالاحکام و الاستبصار فی مااختلف من الاخبار، نقش و تأثیر این محدثان را بررسی مینماید. با توجه به اهمیت و برجستگی مکتب حدیثی قم و راویان این شهر در این دوره تاریخی، میزان تأثیرگذاری محدثان قمی بر تألیف این کتب و تأثیر وضعیت این اجتماع شیعی بر روایات نقلشده از این راویان، مسأله اصلی پژوهش حاضر است. روش پژوهش توصیفی و گردآوری دادهها بر منابع کتابخانهای مبتنی است. نتیجه بهدست آمده از این پژوهش، نشان میدهد که فارغ از احادیث مشترک، در سند بیش از 43% احادیث کتب اربعه نام اینان دیده میشود که در کتاب کافی این رقم بیش از 75% احادیث را شامل میگردد که این به نقش پررنگ راویان قمی اشاره دارد. بیشترین احادیث نقلشده از اینان، مربوط به احکام ازدواج است و کمترین به احکام جهاد اختصاص دارد، اما در مقابل بیشترین درصد روایات نقلشده از این راویان در باب جهاد است.
تأثیر مذهب تشیع بر تمامی نواحی شیعهنشین و بهویژه ایران، نهتنها خود را از طریق جریانهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی نشان داده، بلکه تأثیری شگرف بر هنر و میراث فرهنگی این مناطق نیز گذاشته است. نمونه این تأثیر را در آثار متعدد معماری، گچبری، کاشیکاری و به طور کلی آثار تاریخی و هنری میتوان دید که در مناطق مختلف ایران بر جای مانده است. آثار چوبی نیز به رغم ناپایداری و از بین رفتن بسیاری از آنها، در عین حال نمونههای باقیمانده، فرهنگ و هنر شیعی را بهویژه در زمینه کتیبهنگاری و درج مضامین و مفاهیم شیعی توسط هنرمندان زبردست دوران اسلامی، به نمایش گذاشتهاند. از جمله این یادگارهای ارزشمند و مستند، آثار چوبی استان فارس است که هم از نظر تعدد و هم از نظر مضامین شیعی، نمونههای بینظیری از تاریخ مذهبی، فرهنگی و هنری تشیع را در این ناحیه در برمیگیرند. موضوع این پژوهش، بررسی تاریخی و باستانشناختی آثار چوبی استان فارس است. این آثار که برای نخستین بار به صورت جامع، جمعآوری، کتیبهخوانی و تحلیل و بررسی تاریخی شده، نتایج بسیار مهمی از تاریخ تشیع دوازدهامامی را در منطقه فارس طی قرون چهارم تا سیزدهم قمری به دست میدهد.
ایرانیان از زمانی كه اسلام اختیار كردند، بیش از اقوام و ملل دیگر، به خاندان نبوت علاقه و ارادت نشان دادهاند، اما برخی از شرقشناسان همواره سعی دارند این علاقهها و ارادتها را صادقانه ندانند. آن را نوعی عكسالعمل زیركانه در مقابل اسلام و همچنین اعراب، برای احیای رسوم و آیین قدیم ایرانی معرفی میكنند. از طرفی، واكنش ایرانیان در مقابل اسلام، آنچنان موافق و لبریز از عشق و علاقه بود كه نمیتوان گفت احساسات ملی یا مذهبی كهن آنها را وادار كرده تا در زیر پوشش تشیع، عقاید ملی و مذهبی كهن خویش را اشاعه دهند. از آنجایی كه معماری، مظهر و تجلی عینی اندیشههای انسانهاست، چنین مینماید كه شناخت معماری گذشتگان، در حقیقت رجوع به اندیشههای حاكم بر اذهان مردمان آن اعصار باشد، و چون معماری مسجد، بیش از هر معماری دیگر، با غنیترین ابعاد وجودی انسان در تعامل است، لزوم پرداخت به اندیشه حاكم بر تفكر معماران و سازندگان آن را دو چندان میكند. بنابراین، ابتدا به بررسی و شناخت مساجد شیعی و چگونگی اندیشه خاص معماران و سازندگان آنها پرداخته میشود و در ادامه، به كمك این شناخت دیدگاهها و نظرات شرقشناسان نقد و بازبینی میگردد.
مذهب شیعه که نظام اعتقادی خود را بر سنت و سیره معصومین (ع) استوار ساخته است، انسان را به عدالت، آگاهی، اندیشه و اجتهاد فرا می خواند؛ از این رو مذهب شیعه در ایران به دلیل گوهر انسانی و عقلانی خود، به عقاید اصیل ایرانی محتوا و جهت می بخشید. در چنین ترکیب و پیوندی بود که انسان ایرانی، هویتی تازه یافت و به تدریج عناصر متعالی و تاریخی تشیع در فرهنگ و آداب و رسوم مردم بروز کرد. روح هنرمندان و معماران ایرانی به تشیع روشن گردید، لذا دست به آفرینش فضاهایی زد که از روح و ماهیت تشیع سرشار بود. معماری مسجد به عنوان محمل بروز چنین عقایدی از ظرایفی در طراحی برخوردار گشت که درک آنها جز با شناخت دقیق مبانی اعتقادی شیعه امکان پذیر نیست. بدون شک این اعتقادات در تمامی اجزا و عناصر مسجد شامل جانمایی و ارتباطات فضایی، تزیینات، میزان نور، رنگ، مقیاس و سایر عناصر مساجد تاثیر گذاشته و نمایان گشته است؛ با این حال در این پژوهش، جهت وصول به نتیجه ای واضح تر، دوازده نمونه از مساجد شیعی و نیز دوازده نمونه از مسجد اهل سنت از لحاظ چگونگی ارتباطات فضایی مورد بررسی تطبیقی قرار می گیرد و اصولی که در مراتب فضایی و نحوه حرکت آدمی در مساجد رعایت می شود، معرفی می گردد.