مبارزات و مواضع سیاسی ائمه(ع) در برابر جریان های حاکم، منطبق با شرایط جامعه بود. امام حسن عسکری(ع) نیز در دوران امامت خویش با توجه به محدودیت های سیاسی شدید از راه های مختلف به اتخاذ مواضع سیاسی منطقی پرداخت که نتیجه آن، حفظ تشیع و ایجاد آمادگی و زمینه سازی برای عیبت امام زمان(ع) بود. خلفای عباسی نیز با وجود ضعف حاکم بر دستگاه خلافت، هیچ از امام(ع) و اقدامات ایشان غافل نشده و در نهایت ایشان را به شهادت رساندند. در مقاله حاضر با استفاده از شیوه توصیف و تحلیل، ضمن پرداختن به شرایط سیاسی حاکم بر دستگاه خلافت عباسی و سیاست خلفای بنی عباس نسبت به امام (ع) و شیعیان آن حضرت، مهم ترین مواضع سیاسی و راهکارهای امام حسن عسکری(ع) در برابر جریان خلافت تبیین می گردد.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
برپایی حکومت علویان، مهمترین رویداد سیاسی بود که پس از ورود اسلام به ایران در طبرستان شکل گرفت. کاربست نظریة «کنش جمعی» از چارلز تیلی که به انقلابها و حرکتهای اجتماعی میپردازد، در ارائة خوانشی جدید از این جنبش تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی - تحلیلی، جنبش علویان با رویکرد به آراء تیلی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که کاربست نظریة یادشده، چه ابعادی از این جنبش را نمایان میکند؟ به نظر میرسد علویان از راهاندازی این جنبش، تحقق سه هدف را در نظر داشتند: 1. حفظ بقا؛ 2. رسیدن به قدرت سیاسی؛ 3. گسترش مبانی تشیع. بر این اساس، پس از رسیدن به قدرت، با عنایت به هویت دینی مشترک با مردم و حاکمان بومی، سازمانی با شاکلة نظامی و دینی ایجاد گردید. بسیج منافع توسط رهبران علوی به صورت تهاجمی و تدارکاتی بوده و ماهیتی اجبارآمیز و هنجاری داشته است. عنصر قدرت در این جنبش، دو سویة تقابلی (خلافت سنی/ حکومت شیعی) دارد. مهمترین فرصتهای پیشآمده برای رهبران جنبش، عبارت است از: ایجاد هویت دینی مشترک، بهرهجویی از توان نظامی حاکمان محلی و استفاده از ظرفیتهای توده. سامانیان و کینخواریان، مهمترین عوامل تهدید علویان بودند که سیاست سرکوب را پیش گرفتند. نوع کنش جمعی علویان، رقابتی و نوخواهی بوده و بر مبنای تقابل دوگانه خودی - بیگانه شکل گرفته است.
مهاجرت تدریجی ایرانیان به هند، نفوذ اولیه آنان در دربار فرمان¬روایان محلی و کسب قدرت سیاسی که از دهههای میانی قرن هشتم آغاز شد به ماندگاری آنان تا قرن سیزدهم هجری در کشمیر انجامید. (تاریخچه) با این وصف، تأثیر کارگزاران ایرانی شیعی مقیم در تحولات تمدنی آن سرزمین، مورد بازکاوی قرار نگرفته (مسأله) و ازاینرو، دوره مذکور با فقر بررسیهای علمی مواجه است (پیشینه) که سؤالات پرشمار بیپاسخی را برانگیخته است که این نوشتار تنها درصدد پاسخ به "مهاجران ایرانی در تحولات کشمیر از نیمه قرن هشتم تا نیمه دوم قرن سیزدهم هجری چه نقشی داشته و چه نتایجی به بار آوردهاند؟" است. (سؤال) در نگاه نخست به نظر میرسد شیعیان ایرانی در تثبیت نظام سیاسی دولتهای بومی، بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی کشمیر یا گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی در هند نقش تعیینکننده داشتهاند. (فرضیه) ارائه تصویری واقعبینانه از تأثیر حضور فعال ایرانی در کشمیر در دو بخش بحرانزدایی و تثبیت¬زایی نظام سیاسی – اجتماعی و نتایج حاصل از آن غرض مقاله حاضر است (هدف) که نیل بدان، تنها در پرتو توصیف-تحلیل صورت میگیرد (روش) که پیامد آن عدم تحقق تمدنی کشمیری بدون بنمایه تمدنی و زبانی ایرانی است. (یافته(