ايران عصر قاجار شاهد ظهور فرقه جديدي در مذهب تشيع به نام شيخيه شد. اين فرقه پس از مرگ دومين رهبر آن، سيدكاظم رشتي، دچار انشعابات درون گروهي شد؛ آن چنان كه هر يك از شاگردان او براساس اجتهاد خود، به بسط آرا و ديدگاه هاي دو رهبر نخست و ترويج شيخي گري پرداختند. يكي از آنان حاج محمد كريم خان كرماني بود كه با شرح يكي از اصول اعتقادي شيخيه، يعني ركن رابع، شاخه مستقليِ از شيخيه، يعني شيخيه كرمان را به وجود اورد. پس از مرگ او، شيخيه كرمان با بحران جانشيني مواجه شد و به ترتيب دو پسر او، حاج محمد رحيم خان و حاج محمدخان، هر يك مدتي زعامتِ شيخيه كرمان را عهده دار شدند و بدين ترتيب دو شاخه ديگر از شيخيه كرمان به وجود آمد. همچنين حاج محمدخان، سومين رهبر شيخيه كرمان، پس از رسيدن به قدرت به ترويج ركن رابع و فروعات آن پرداخت. اين موضوع حساسيت و خشم علمايِ شيخي شهرهاي ديگر را برانگيخت و زمينه هاي جدايي آنان را از شيخيه كرمان فراهم آورد. از اين رو بار ديگر شيخيه كرمان با انشعابات داخلي مواجه شد؛ اما حاج محمدخان با تاليف كتاب ها و رسائل مستقل و پاسخ به شبهات آنان كاملاً اين فرقه را از ديگر شاخه هاي شيخي جدا كرد.
انگشترها، علاوهبر جنبههای زینتی، کاربردهای آیینی و اعتقادی نیز دارند. در فرهنگ اسلامی و ایرانی، به انگشترها و نقوش حکشده روی آنها اهمیت بسیار داده شده و در دست داشتن انواعی از آنها مورد تأیید و تأکید علمای دین قرار گرفته است. در دورۀ قاجار، بهعلت اینکه شاهان قاجار خود را خلیفه و جانشین ائمۀ معصوم و مروج مذهب تشیع در ایران پس از دورۀ صفویه میدانستند، شاهد ثبت واژگان و جملاتی در جهت ترویج فرهنگ تشیع روی انگشترها و مهر انگشتریها بودهایم، بهطوری که مطالعه و تحلیل و تدوین این عبارات عشق و علاقۀ مردم مسلمان ایران به فرهنگ تشیع و ائمۀ معصومین را به اثبات میرساند. هدف اصلی این تحقیق مطالعه نوشتههای روی انگشترهای دورۀ قاجار برای درک تفکرات و عقاید مردم آن روزگار بوده است. بررسی عشق و علاقۀ مردم به مذهب تشیع، که از طریق ثبت کلمات و جملاتی خاص روی انگشترها صورت گرفته، در تحقیقی میدانی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. از مهمترین نتایج این تحقیق شناخت آرمانهای اعتقادی مردم و درک سلیقۀ آنها از طریق مطالعۀ نوشتههای روی انگشترهاست که شامل نام ائمه و اذکار، ادعیه و اشعاری دربارۀ امامان بوده و بهایننحو تجلیای از مذهب تشیع نمایان شده است.
گسترش شيخيه در کرمان، متاثر از عوامل متعددي بود که اين پژوهش در پي بررسي آن عوامل و عملکرد شيخيه در اين شهر است. بررسي داده هاي تاريخي بر اساس روش تحليلي در تحقيق تاريخي نشان مي دهد که عوامل چندي با دامنه تاثيرگذاري متفاوت در اين جريان تاثير داشته اند: آشفتگي اوضاع اجتماعي - فرهنگي و از آن جمله وضعيت عقيدتي و فکري در کرمان، نبود حوزه علمي و فقاهتي قوي در اين شهر، همسايگي ولايت کرمان به يزد که اقامتگاه شيخ احمد احسايي بود، دلبستگي حکمران کرمان، ابراهيم خان ظهيرالدوله به علمايي چون به شيخ احسايي، گروش پسر او حاج محمد کريم خان به شيخ تا آنجا که از سيدکاظم رشتي، دومين رهبر شيخيه، اجازه نامه دريافت کرد، و ... از عوامل مهم گسترش شيخيه در کرمان است. استفاده حاج محمد کريم خان از پشتوانه هاي مادي و معنوي در کرمان و کوشش وي و جانشينانش در برگزاري مجالس وعظ، سخنراني در مسجد و تدريس در مدرسه ابراهيميه و تاليف کتب و رسائل مستقل درباره فقه و کلام شيخي به انسجام عقيدتي و اجتماعي اين فرقه مذهبي کمک فراواني کردند.
با ظهور و تثبیت مسلک نو ظهور شیخیه در کرمان، از آنجا که موسس و دیگر رهبران این طریقه با دولت قاجاری ارتباط خویشاوندی داشتد لذا بر اقتدار محلی آنان در عرصه سیاست در این شهر افزوده شد. خاندان ابراهیمی شیخی مذهب تنها به عنوان یک گروه مذهبی در کرمان به شمار نمی آمدند بلکه به سبب نفوذی که در بین حکام قاجاری داشتند با حضور خود در تشکیلات اداری و در اختیار گرفتن برخی مناصب حکومتی کرمان، بر تحولات سیاسی آنجا تاثیر گذاردند. از این رو هر یک از پادشاهان و حکام قاجاری به فراخور علاقه مذهبی و موقعیت شان و برای حفظ توازن وجلوگیری از اختلافات بین گروه های مذهبی موجود «شیخیه و متشرعه» در کرمان سیاست های مذهبی متفاوتی را در برابر خاندان شیخی مذهب ابراهیمی در پیش گرفتند. در دوره زمامداری مظفرالدین شاه به سبب گرایش های این شاه قاجاری به شیخیه، اختلافات مذهبی و عقیدتی بین دو گروه شیخیه و متشرعه در کرمان به اوج رسید آن چنان که روابط بین این دو گروه شیخی و متشرعه به نزاع عقیدتی مبدل گردید. این موضوع چنان اهمیتی داشت که خود یکی از اسباب ظهور انقلاب مشروطه به شمار می رود.