پیروزی انقلاب اسلامی در واپسین دهه های قرن بیستم میلادی منشا تحولات شگرفی در جهان گردید. این انقلاب در عین حالی که به دوره بی باوری های دینی در جهان معاصر مهر پایان زد، بر ملت های مسلمان نیز تاثیر عمیقی بر جای گذاشت. بی تردید، در این میان شیعیان از آن رو که به لحاظ هویتی و اعتقادی با مردم مسلمان ایران سنخیت و مشترکات بیشتری داشتند، تاثیر بیشتری پذیرفتند. اقلیت شیعه عربستان از جمله آنان به شمار می آید. پیروزی انقلاب اسلامی و در پی آن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نقطه عطفی در تحرک شیعیان عربستان برای دست یافتن به فضای حیاتی مناسب و یا محدود کردن قدرت سیاسی حاکم در جهت استیفای حقوق خود بوده است؛ به گونه ای که راهبرد مقابله با این تحرکات در دو بعد سلبی و ایجابی توسط دولت عربستان پیگیری شده است. در بعد سلبی، دولت عربستان سعی کرده شیعیان را درگیر اختلافات عقیدتی با اهل تسنن نموده و با به حاشیه راندن آنها، از توجه ایشان نسبت به ایران باز دارد. در بعد ایجابی نیز به طراحی سناریوهایی برای خنثی سازی توان نهفته شیعیان این کشور اقدام نموده است. مقاله حاضر می کوشد ضمن بررسی حرکت شیعی در عربستان، تاثیر انقلاب اسلامی را بر آن و تحول درونی این حرکت را مورد کنکاش قرار دهد.
یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
حکومت صفویه (907ـ 1135ق)، ویژگیهایی دارد که آن را نسبت به ادوار پیشین تاریخ ایران متمایز میسازد. از جمله وجوه تمایزش، بُعد مذهبی است. اجرای آیین عزاداری عاشورا در دولت صفویان، از دغدغههای دیرینه و از عناصر اساسی هویتبخش و تمدنساز در فرهنگ شیعه است؛ چندانکه صفویان، ساخت اجتماعی ایران را با تأکید بر هویت مذهبی و ملی جدیدی تعریف کردند. این پژوهش، درصدد است با روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن توجه به ضرورت کاربرد رویکردهای جامعهشناختی در تحلیل پدیدههای تاریخی، نقش آیین عزاداری عاشورا در فرایند تمدنی دولت شیعی صفویه را در چشمانداز حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهعنوان زیربنایی برای دورههای بعد (قاجار و ...) بررسی و تحلیل نماید. مبتنی بر این رویکرد، پرسش اصلی پژوهش پیشرو این است که آیین عزاداری عاشورا در عصر صفویه از چه ویژگیهایی برخوردار بوده و آیا توانسته خود را به عنوان یک کانون پیشرو و تمدنزا معرفی کند؟ نتیجه بررسیها، نشان میدهد دولت صفویه با بهرهمندی از عناصری چون: رسمی کردن مذهب تشیع، استقلال و آزادی سیاسی حکومت، نفوذ اجتماعی روحانیان و گسترش آیین و شعایر شیعی و رسوخ آیینهای مذهبی در فرهنگ عمومی، به تدریج از کارکرد آیین عزاداری عاشورا در تمدنسازی، ایجاد انسجام و یکپارچگی در ایران آن زمان استفاده کرد.
یکی از پرسشهای اساسی شیعه، موضع ائمه (علیه السلام) در قبال حرکتهای سیاسی علویان در برابر خلفای وقت است. این مقاله ضمن بررسی زمینههای روی کارآمدن عباسیان و شرایط پس از به خلافت رسیدن آنان، مواضع امام رضا (علیه السلام) را در قبال حرکتها و قیامهای علویان مورد بررسی قرار میدهد. برای واکاوی مواضع امام رضا (علیه السلام)، آگاهی از شرایط سیاسی، تاریخی خلافت عباسیان و وضعیت علویان در زمان آنها امری ضروری است. به همین منظور مهم ترین حرکتهای سیاسی علویان از آغاز خلافت عباسی مورد بررسی قرار گرفته (خلافت منصور و قیام نفس زکیه، تأسیس سازمان وکالت، خلافت هادی و قیام حسین بن علی بن حسن، خلافت هارون و تشکیل دولت ادریسیان، علویان در زمان خلافت امین و مأمون) و موضع ائمه (علیه السلام) در قبال این حرکتها بیان شده است. در انتهای بحث، به طور خاص قیامهایی که در زمان امام رضا (علیه السلام) صورت پذیرفته مورد بحث قرار میگیرند.