راویان و جامعان روایی احادیثی را به پیامبر(ص) نسبت میدهند که درونمایه آن به نوعی فضیلت و برتری اهل فارس است. فضیلتی که چنانچه در ستاره ثریا هم باشد، اهل فارس بدان نایل خواهند شد. این فضل و برتری در روایات، حداقل با سه واژه ایمان، علم و دین آمده است. این احادیث را میتوان در مجامع حدیثی، کتابهای تاریخی و تفاسیر شیعه و اهل سنت جستجو نمود. در این مقاله نخست، گستره انعکاس روایات اهل سنت - که از بسامد بیشتری برخوردار است - مورد بررسی قرار گرفته، سپس به نقلهای امامیه خواهیم پرداخت. آنگاه به بررسی محتوای آنها پرداخته، دیدگاههای گوناگون درباره مصادیق آنها مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ارزیابی این روایات چند دیدگاه اساسی مطرح شده است: به این صورت که گروهی با اعلام صحت و یا سکوت، موافقت خود را با آنها ابراز داشته و برخی دیگر - که همگی از متاخران هستند - مخالف این احادیث بوده تمامی آنها جعلی میپندارند. در این میان دیدگاه بینابینی وجود دارد که برخی را صحیح و برخی را تحریف شده میداند. در پایان با بررسی رجالی و سندی روایات، صحت آن به بحث گذاشته شده است.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
بحران، رویدادی غیرمنتظره و گاه فزاینده است که مشکلاتی را بر جامعه تحمیل کرده و حالتی حاد و بیثبات برای افراد و یا کل جامعه ایجاد میکند که رفع و دفعِ آن نیازمند اقداماتی اساسی است. در تاریخ امامت شیعی، سالهای203 تا260 ق به رهبری و سرپرستی ابناء الرضا؟عهم؟ اختصاص دارد. خُلفا با اتخاذ برخی سیاستها در مقام مشروعیتبخشی به خلافت خود و ابطال حقِّ ائمه؟عهم؟ برآمدند که البته، ابناء الرضا؟عهم؟ _ با تدابیر خاص و اتخاذ برخی تصمیمها _ توانستند از تحقّق این امر جلوگیری کنند. در این مقاله که با روش توصیفی _ تحلیلی سامان یافته، مجموعه اقدامات و اصول مدیریتی ائمهٔ متأخر شیعه؟عهم؟ برای پیشگیری از بحران و آمادگی رویارویی با آن و همچنین ارایهٔ راهکارهای مقابلهای و بازدارنده _ در سه مرحلهٔ «قبل از وقوع بحران»، «هنگام وقوع بحران» و نیز «پس از وقوع بحران» _ معرفی و دستهبندی شده است؛ اصول و اقدماتی که در عصر حاضر نیز میتوانند مورد توجه و اتباع باشند.